غم بود تو را مگر از اینجا
غم بود تو را مگر از اینجا
افسرده دلی سفر از اینجا
نقاش ازل خسته درین بود
صحبت که شود هنر از اینجا
صدبار حذر تو گفته بودی
یک بار مرا حذر از اینجا
در مرده دلی مگر چه باشد؟
جز مرده دلی گذر از اینجا
شب بود و کفن هوای مرگم
شاید بروم سحر از اینجا
هرلحظه به اوج خود شکستن
هرلحظه شکست پر از اینجا
دیدم همه غم در آستانم
دیدم همه غم اثر از اینجا
بستان به گلی شنیده بودم
گفتا نشود ثمر از اینجا
مجاهد ظفری
Latest posts by مجاهد ظغری (see all)
- غباری همچون سراب - می 20, 2023
- وقت از طرب با دلبری این ساده دل اندیش را - می 20, 2023
- در الفت رمیدن لب گوی غم شنودی - می 20, 2023