صدا می آید از راهی

صدا می آید از راهی

  • صدا می آید از راهی

     

    صدا می آید از راهی.. صدای ناله ای دوری
    صدای خش خش برگی
    صدای پای رؤیایی
    به روی واژه ها فصلی دگر باید،
    سفرها رفته ام در خواب
    و در رؤیا دارم دوستانی در کنار هم
    کنار ساحلی باهم
    لعاب روی رفتاری رها در فرصت سبزی
    به کوهستان
    چه شادی ها روان دارم!!
    برایم خانه ای زیبا درون کوچه ای تنها
    به دور از هر هیاهویی،
    طنین برف و گرما هم نمی بینم
    شگرف خاک در رگ ها حیات آدمی دارد!!
    ( چرا در ذهن این مردم
    چنین باور نمی گنجد؟ )
    صدایت میکنم : عشقم جوابم میدهی : جانم
    تو را در امتداد شب به حجم نور فرداها
    به زیر بارش باران کنار طرح هر ابری
    ز عطر گلشن گل ها به تکرار غم دل ها
    تمام دلخوشی هایم تو را من دوستت دارم!!
    نگاهم کن که دلتنگم
    که جریان سکوت من، همچون چشمه ی دوری
    کمتر کن حساب دل نه یک هفته کمی کمتر
    وداعم را تو می بینی!!
    صدایم می زند خوابی که دارم خانه ای زیبا
    درون کوچه ای تنها،
    پی نوری، لبخندی،
    همچون کودکی خواهم دویدن را
    تا آن کوه آوایم که می خواند بیا اما
    یکی با من سخن گوید و من هم گوش می دادم :
    ( نگاهم کن که دلتنگم
    تمام دلخوشی هایم تو را من دوستت دارم!! )

    مجاهد ظفری

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مجاهد ظغری

    1 دیدگاه برای “صدا می آید از راهی

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *