شعر سیصد و شصت و پنج و ربعی روز _ ملک الشعرا بهار
خمسه مسترقه
سیصد و شصت و پنج و ربعی روز
مدت سال بود و هست مدام
ماه سی روز بود و پنج دگر
بد به پایان سال، پنجی نام
گشت پنجی فزوده آخر سال
طبق آداب و سنت دیرین
بعد از آن پنج جشن «اندرگاه»
بین اسفند و ماه فروردین
جمع گشتی ز ربع روز، مهی
بود جشن «وهیزک» اندر پیش
«بهترک» ضبط گشته در فرهنگ
جشن سی روزه بود سخت عزیز
چون گذشتی ز سالها صد و بیست
چون که می کرد ماه آبان پشت
لیک نامش به جز «وهیزک» نیست
اندر ایران به مذهب زردشت
موبدان و مغان به زیج و رصد
داشتندی حساب سال درست
تا نگردد به سنت ملی
جشنها منحرف ز روز نخست
چون ز ساسانیان سه قرن گذشت
شد فرامش دویست سال دگر
بود «پنجی» به جای خویش ولی
از «وهیزک» کسی نداد خبر
چون در اسلام ماه بد قمری
رفت آن پنج روز نیز از یاد
لاجرم بود اول نوروز
گه در آبان و گاه در مرداد
کار قسط خراج و کشت و درو
واپس افتاد و وضع شد دشوار
معتضد چون خلیفه شد فرمود
زیجها نو کنند دیگر بار
چون ملکشاه شد جهانآرای
آنکه بودش لقب جلالالدین
رصدی تازه بست و زیجی کرد
عدد روز و ماه را تعیین
گشت تقویمها از آن پس راست
که جلالی است نام تاریخش
بود ازینگونه مبدأ تقویم
که بگفتم تمام تاریخش
پنج روزی که شرح آن گفتیم
گشت قسمت میان چندین ماه
ماهها گشت کم سی و پر سی
شش بلند و شش دگرکوتاه
شش اول دو «لا» و سوم «لب»
چارم و پنجم و ششم هم «لا»
«للکط» « کطلل» آن شش دیگر
کرده بونصر در نصاب املا*
ربع روزی که گفته شد زین پیش
از پس چار سال گرد آید
پس هر چار سال بر اسفند
روزی از ربعها بیفزاید
شد ز نو سال و ماه ما قمری
بار دیگر پس از هجوم مغول
سال ترکی فزوده گشت بر آن
موش و گاو و پلنگ شد معمول
چون ز مشروطه چند سال گذشت
سال شمسی دوباره قانون شد
ترک شد سال ترکی و تازی
فال ایرانیان همایون شد
پنج روز فزون به آخر سال
«پنج دزدیده» یافتند لقب
پنج مسروق و ربعها را نام
شد «نسی» در میان قوم عرب
امر فرموده بود پیغمبر
کز «نسی» هیچ کس نیارد نام
گفت کاین خرده را رها سازند
که «نسی» نیست سنت اسلام
لیک از آن کاحتیاج مبرم بود
که بود سالها درست و تمام
سال و تاربخ پارسی قدیم
گشت رایج به دولت اسلام
رومیان هم برین روش بودند
جملهٔ غرب هم برین روش است
لیک در هند و مکه و بابل
بین خورشید و ماه کشمکشست
مطالب بیشتر در:
ملک الشعرا بهارشعر مشروطه
وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: چهارپاره
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
بگذشت و بازم آتش در خرمن سکون زد – 186
در دل میخانه سخت ولوله افتاد – رقاصه
کسی به عیب من از خویشتن نپردازد – 185
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
سیصد و شصت و پنج و ربعی روز
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «سیصد و شصت و پنج و ربعی روز مدت سال بود و هست مدام ماه سی روز بود و پنج دگر بد به پایان سال، پنجی نام» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «رومیان هم برین روش بودند جملهٔ غرب هم برین روش است لیک در هند و مکه و بابل بین خورشید و ماه کشمکشست» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
شعر خمسه مسترقه ملک الشعرا بهار
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر خمسه مسترقه ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024