بگذشت-و-بازم-آتش-در-خرمن-سکون-زد

بگذشت و بازم آتش در خرمن سکون زد – 186

  • دانلود دکلمه صوتی شعر بگذشت و بازم آتش در خرمن سکون زد سعدی – غزل 186 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. دریای آتشینم در دیده موج خون زد. خود کرده بود غارت عشقش حوالی دل.

     

    شعر بگذشت و بازم آتش در خرمن سکون زد – غزل 186 – سعدی

     

    بگذشت و بازم آتش در خرمن سکون زد

    دریای آتشینم در دیده موج خون زد

     

    خود کرده بود غارت عشقش حوالی دل

    بازم به یک شبیخون بر ملک اندرون زد

     

    دیدار دلفروزش در پایم ارغوان ریخت

    گفتار جان فزایش در گوشم ارغنون زد

     

    دیوانگان خود را می‌بست در سلاسل

    هر جا که عاقلی بود اینجا دم از جنون زد

     

    یا رب دلی که در وی پروای خود نگنجد

    دست محبت آنجا خرگاه عشق چون زد

     

    غلغل فکند روحم در گلشن ملایک

    هر گه که سنگ آهی بر طاق آبگون زد

     

    سعدی ز خود برون شو گر مرد راه عشقی

    کان کس رسید در وی کز خود قدم برون زد

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)

     

    بگذشت و بازم آتش در خرمن سکون زد صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر بگذشت و بازم آتش در خرمن سکون زد سعدی است. این قطعه‌ها توسط حمیدرضا محمدی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    نامه های احمد شاملو به آیدا

    گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    شعر چون عهده نمیشود کسی فردا را خیام – رباعی 2

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل بگذشت و بازم آتش در خرمن سکون زد سعدی

    ناشناس میگوید:

    یا رب دلی که در وی پروای خود نگنجد
    دست محبت آن جا خرگاه عشق چون زد
    کسی گه از خود دل کنده است چگونه میتواند دلباخته دیگری شود پس عشق و خودخواهی دو روی یک سکه اند.

     

    ناشناس میگوید:

    دیدار دلفروزش در پایم ارغوان ریخت
    گفتار جان فزایش در گوشم ارغنون زد
    ارغوان=گل دوروی،گل رعنا،گل سوری و آن گلی باشد از اندرون سرخ و بیرون زرد/نشان شرمندگی
    دیدار دلفروزش در پایم ارغوان ریخت=از شادی سرخ و زرد شدم
    یا شاید اشک به خون نشسته ام از رخ زردم سرازیر شد
    به دیدار شد چون گل ارغوان سهی قدّ و دیبا رخ و پهلوان
    فردوسی

     

     

    شعر بگذشت و بازم آتش در خرمن سکون زد اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»