در-من-این-هست-که-صبرم-ز-نکورویان-نیست-از-گل-و-لاله-گزیرست

در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست – 123

  • دانلود دکلمه صوتی شعر در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست سعدی – غزل 123 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. از گل و لاله گزیرست و ز گلرویان نیست. دل گم‌کرده در این شهر نه من می‌جویم.

     

    شعر در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست – غزل 123 – سعدی

     

    در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست

    از گل و لاله گزیرست و ز گلرویان نیست

     

    دل گم‌کرده در این شهر نه من می‌جویم

    هیچکس نیست که مطلوب مرا جویان نیست

     

    آن پری‌زادهٔ مه‌پاره که دلبند منست

    کس ندانم که به جان در طلبش پویان نیست

     

    ساربانا خبر از دوست بیاور که مرا

    خبر از دشمن و اندیشهٔ بدگویان نیست

     

    مرد باید که جفا بیند و منت دارد

    نه بنالد که مرا طاقت بدخویان نیست

     

    عیب سعدی مکن ای خواجه اگر آدمیی

    کآدمی نیست که میلش به پری‌رویان نیست

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

     

    در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست سعدی است. این قطعه‌ها توسط  محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    برخیز ساقیا بده آن جام خسروی

    ای‌خوش آن‌ساعت که‌آید پیک جانان بی‌خبر

    هر چه خواهی کن که ما را با تو روی جنگ نیست – 119

    بررسی سیمای زن در آثار دو شاعر معاصر ایران و عراق

     

    معنی در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست

    در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست از گل و لاله گزیرست و ز گلرویان نیست

    در وجود من چیزی هست که سبب می شود که نتوانم دوری زیبارویان را طاقت بیاورم. برای ندیدن گل چاره ای دارم امّا پای جدایی از معشوقان زیبارو بی طاقتم و چاره ای ندارم.

    [ در من این هست = در من این حالت و شیوه وجود دارد / گزیر = چاره و  علاج ].

     

    معنی دل گم‌کرده در این شهر نه من می‌جویم

    دل گم‌کرده در این شهر نه من می‌جویم هیچکس نیست که مطلوب مرا جویان نیست

    این فقط من نیستم که در این شهر به دنبال دلِ از کف رفته ام می گردم، بلکه باید گفت هیچکس نیست که خواهان معشوق من نباشد و همه در جستجوی او هستند.

    [ مطلوب = خواسته ، مقصود و منظور ، کنایه از معشوق و محبوب ].

     

    معنی آن پری‌زادهٔ مه‌پاره که دلبند منست

    آن پری‌زادهٔ مه‌پاره که دلبند منست کس ندانم که به جان در طلبش پویان نیست

    کسی را نمی شناسم که از صمیم قلب خواهان یار دلبند من نباشد، یاری که گویی در زیبایی از نژاد پریان است و به ماه می ماند.

    [ پری = جنّ مؤنّث که موجودی است از عالَم غیر مرئی که با جمال خود انسان را می فریبد / دانستن = شناختن / پویان = پوینده و شتابان ].

    معنی ساربانا خبر از دوست بیاور که مرا

    ساربانا خبر از دوست بیاور که مرا خبر از دشمن و اندیشهٔ بدگویان نیست

    ای ساربان ، برای من خبر و پیامی بیاور، زیرا من از خصم خود بی خبرم و از بدگویان و ملامتگران هم واهمه ای ندارم.

    [ ساربان = ( «سار» به معنی شتر است و «بان» پسوند محافظت و نگه داری است) ،  کاروان سالار ، کسی که پیشاپیش شتران حرکت می کند و آنها را هدایت می کند / اندیشه = ترس و بیم ].

     

    معنی مرد باید که جفا بیند و منت دارد

    مرد باید که جفا بیند و منت دارد نه بنالد که مرا طاقت بدخویان نیست

    مرد راه عاشقی کسی است که جور و جفای معشوق را تحمّل نماید و آن را منّت و احسانی بر خود بشمارد، نه اینکه ناله سر دهد و بگوید که نمی توانم رقیبان و ملامتگران را تحمّل نمایم.

    [ منّت داشتن = مرهون احسان کسی بودن و احسان وی را پذیرفتن ].

     

    معنی عیب سعدی مکن ای خواجه اگر آدمیی

    عیب سعدی مکن ای خواجه اگر آدمیی کآدمی نیست که میلش به پری‌رویان نیست

    ای بزرگوار ، اگر آدمی هستی، سعدی را به دلیل دلدادگی و عشق سرزنش نکن، زیرا کسی که به زیبارویان تمایلی ندارد، در زمرۀ آدمیان به شمار نمی آید.

    [ خواجه = لقبی است برای وزیران ، آقا و سرور ، شخص بزرگ و مهتر / آدمی = انسان ].

     

     

    معنی غزل در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست سعدی چیست؟

    در وجود من چیزی هست که سبب می شود که نتوانم دوری زیبارویان را طاقت بیاورم. برای ندیدن گل چاره ای دارم امّا پای جدایی از معشوقان زیبارو بی طاقتم و چاره ای ندارم.

    [ در من این هست = در من این حالت و شیوه وجود دارد / گزیر = چاره و  علاج ].

     

    شعر در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۳ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *