شعر به راه میافتد پوریا پلیکان
یک روز به راه میافتد این رود
به پرواز درمیآیند ماهیان
و صدایِ رقصیدنِ باد
اتاقِ مرا پُر خواهد کرد
ثابت نمیماند
این تابلوی نقاشی
مردم میآیند وُ پاهایشان را میشویند
در صدای آب
وَ آهوهای روی فرش
که زیرِ پایمان مُرده بودند
در تابلو ظاهر خواهند شد
زیاد میشوند
آنقدْر که از تابلو بیرون بزنند وُ
اتاق پُر شود از چشمهایشان
قلمی که در دست داری
میتواند جهان را نجات دهد
قشنگ نقاشی کن!
جهان پر از اتاقهاییست
که تابلوی نقاشی
به تنهاییِ خودشان چسباندهاند
Latest posts by پوریا پلیکان (see all)
- اوزان و بحرهای شعر فارسی - سپتامبر 24, 2023
- اشعار، ترجمهها و نقدهای احمد شاملو - سپتامبر 13, 2023
- اشعار احمد شاملو + بیوگرافی - سپتامبر 10, 2023