بررسی-سیمای-زن-در-آثار-دو-شاعر-ایران-و-عراق

بررسی سیمای زن در آثار دو شاعر معاصر ایران و عراق

  • بررسی سیمای زن در آثار دو شاعر معاصر ایران و عراق؛ نازک الملائکه و فروغ فرخزاد: زنان عرب در سراسر دوره خلافت عثمانی به دلیل وجود قوانینی بسیار ظالمانه و نابرابر در زمینه حجاب،ازدواج اجباری، تعدد زوجات، محرومیت از تعلیم و تربیت و بسیاری دیگر از محدودیت های اجتماعی، مورد تبعیض قرار گرفته و از وضعیتی نامطلوب برخوردار بوده اند (شراره ۱۹۹۸ ۳۶۹ و عزالدین، ۲۰۰۷، ۲۱۱). تا اینکه با آغاز دوره نهضت و بیداری در کشورهای عربی دفاع از حقوق زنان و تلاش درجهت بهبود و ارتقای سطح علمی و فرهنگی آنان در کنار بسیاری از امور دیگر موضوع رایزنی و چاره اندیشی متفکران و روشنفکران قرار گرفته و جنبشهای فکری و فرهنگی مرتبط با مسائل زنان یکی پس از دیگری در این سرزمین ها آغاز گردید.

    دهه سوم قرن بیستم، آغاز اولین نشانه های جنبش فکری و فرهنگی زنان در عراق است. جنبشی که در ابتدا با طرح مسائلی همچون آزادی مسأله حجاب و تعلیم و تربیت زنان آغاز گشته و با گذر زمان، ضمن یافتن ابعادی تازه تر، به یکی از مباحث اصلی و چالش برانگیز بسیاری از محافل فرهنگی و ادبی وروزنامه ها و مجلات عربی مبدل گردید(مهنا، بیتا ٤۲۸) و با ظهور شعر نو ازنیمههای قرن بیستم مسأله زنان در کنار سایر مسائل اجتماعی جامعه به یکی از محورهای اصلی شعر نو به ویژه در اشعار نازک الملائكه (۲۰۰۷-۱۹۲۳) شاعر نوگرا کجا ومعاصر عراق مبدل گردید.

    در ایران نیز دوره فروغ (۱۳۴۵-۱۳۱۳) مصادف با دوره حکومت رضاخان است که وضعیت اجتماعی جامعه همراه با سکوت حاکمیت مطلق سركوب فريادها واعتراضها و در نتیجه شیوع فساد اخلاقی، غرب گرایی سنت گریزی و شده است همزمان با تولد فروغ بود که فرمان کشف حجاب صادر شد و افراد شیوه ی سنتی خود را ترک کردند و زنان به بطن جامعه راه یافتند؟ حق رای گرفتند و در مشاغل مختلف وارد شدند. (آوری،ج ۲، بی تا: ۷۵-۷۰)
    شعر فروغ با حضور زن دنیای معاصر در آن با تمامی وجود و فردیت این زمانی خویش، تازگی دارد. به این اعتبار که برای اولین بار زن به عنوان زن به شعر راه یافته است. از این روست که میتوان از او در شمار پیشگامان عرصه تجدد در ایران نام برد. او خود را در شعر خویش به جامعه مردسالار ایران تحمیل کرد. فروغ آن چیزی را میدید که مردان و جامعه نمیدیدند یا به لحاظ فکری با آن فاصله داشتند.

    بر این اساس پژوهش حاضر دیدگاه انتقادی دو شاعر نوگرای ایرانی و عراقی نسبت به جایگاه زنان در جامعه را مورد بررسی و مقایسه قرار داده و آن را در سه محور نقد قوانین و سنتهای ،اجتماعی، دعوت زنان به مبارزه، و در نهایت مظلومیت زنان ارائه نموده است.

    نویسندگان : معصومه نعمتی قزوینی، سید اکرم  رخشنده نیا

    از آرشیو مطالب نیز دیدن کنید:

    نقد ادبی فروغ فرخزاد

     

    بررسی سیمای زن در آثار دو شاعر معاصر ایران و عراق

     مروری بر زندگی و آثار دو شاعر

    ۱- نازك الملائكه
    نازک الملائکه در سال ۱۹۲۳ در بغداد و در خانوادهای فرهنگی که مادرش شاعر و پدرش نویسنده ای صاحب قلم بود چشم به جهان گشود ملائکه ۵:۱۹۹۸) و ملائكة، لمحات من سيرتی ١٩٩٥: ٢٩)، لذا شرایط خانوادگی فضایی ایده آل در اختیار نازک قرار داد و ابزار رشد فرهنگی او را مهیا نمود. وی فارغ التحصیل تربیت معلم بغداد در سال ١٩٤٤ میباشد. نازک در سال ١٩٤٩ از مدرسه ی هنرهای زیبا و در سال ۱۹۵۹ موفق به دریافت مدرک فوق لیسانس ادبیات تطبیقی از دانشگاهی در آمریکا شد. نازك الملائکه بعد از تدریس در دانشگاه های بغداد، بصره و الکویت در سال ۱۹۹۰ به قاهره رفت و در سال ۲۰۰۷ م دیده از جهان فرو بست..

    نازک اولین دیوان خود موسوم به «عاشقه» «اللیل را در سال ١٩٤٧ منتشر نمود در این دیوان روح سرکش و اندوهگین نازک در فضایی کاملاً رمانتیکی و در چارچوب شعر سنتی پدیدار میشود. درد و اندوه و فرار از مرگ از ویژگیهای بارز قصائد نازک در این دیوان است و الفاظ و کلمات دیوان گویی که هر کدام قبری است که آرزویی را در خود نهفته و مدفون کرده است (قبش، ۱۹۷۱ : ٦۷۸ و خليل جحا، ١٩٩٩: ٣٥٨). دیوان دوم شاعر به نام «شطابا و رمانه» در سال ۱۹۴۹ متر اند که آثاری در آن شاعران را به سرودن شعر نو دعوت نمود (خليل جحا، ۱۹۹۹ : ٣٦٠) دیوان سوم ملائکه قراره الموج نام گرفت که در سال ۱۹۵۷ به چاپ رسید. شاعر در این دیوان از دنیای فردی و شخصی خود و پیرامون زن و محرومیت او در جهان عقب مانده شرق سخن میگوید.
    در دیوان دوم و سوم مشاهده میشود که شاعر از فضای رمانتیک دیوان اول خارج شده و به سوی سورئالیست و رمزگرایی کشیده شده است که این رمزگرایی به ویژه در دیوان سوم به اوج خود می رسد (قبش، ۱۹۷۱ : ۶۷۹).

    همانند بیشتر شاعران ،عراق نازک نیز از فضای سیاسی جامعه خود متأثر شده و از آن انتقاد می نمود. در سال ١٩٥٨ که انقلاب عبدالکریم قاسم رخ داد حیات و وجود نازك الملائکه در آن سال و سال های بعد، غرق در انقلاب و متأثر از آن بود که در تقویت رویکردهای قومی وی نیز تأثیر زیادی داشته است؛ اما با تغییر سیاست عبدالكريم و پایمال کردن اصول انقلاب ۱۹۵۸ توسط کمونیست ها و با اعمال فشار قدرت حاکم، وی مجبور شد که عراق را ترک نموده و سالهای ۱۹۵۹ و ۱۹٦۰ را در بیروت سپری نماید خلیل جحا، ١٩٩٩ : ٣٦١)۔ از دیگر دیوانهای شاعر میتوان به شجره القمر» (۱۹۶۸)، «يغير ألوانه البحر» (۱۹۷۰)، مأساه الحياه وأغنيه للانسان» (۱۹۷۷) و «للصلاه و الثوره (۱۹۷۸) اشاره نمود.

    ۲- فروغ فرخزاد
    فروغ فرخزاد دره ۱ دی ماه ۱۳۱۳ و در خانواده ای متوسط به دنیا آمد. پدرش افسر مستبد ارتش رضاخانی بود که در کودتای رضاخان نقش داشت. پدرش برخلاف اخلاق ارتشی و مستبد، علاقه خاصی به شعر داشت و در تنهایی خود با اشعار حافظ و سعدی خلوت میکرد. فروغ با شوق تمام به اشعاری که پدر می خواند گوش می داد و همین مسأله نقطه آغاز شاعری وی بود به طوری که سرودن شعر را از نوجوانی آغاز کرد. خانواده فروغ خانواده ای بسته و مرد سالار بود. فروغ در سن ۱۷ سالگی با پرویز شاپور ازدواج کرد به اهواز رفت در ۲۹ خرداد، ۱۳۳۱ تنها فرزندش کامیار متولد شد. وی پس از آن روزهای سختی را گذراند و بسیار زود از همسرش جدا شد آزاد (۱۳۷۶: ۲ و عابدی، ۱۱، ۱۳۷۷)

    فروغ با مجموعه های «اسیر»، «دیوار» و «عصیان» در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. وی در ادامه با انتشار مجموعه تولدی دیگر تحسین گسترده ای را برانگیخت، سپس مجموعه «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری ابررای تثبیت نماید.

    مقایسه نگرش دو شاعر به مسأله زن در جامعه

    ۱- نقد سنتهای اجتماعی و دعوت به مبارزه
    یکی از نقدهایی که هر دو شاعر نسبت به جامعه خویش دارند مرتبط با جایگاه ناشایست زنان است. حکایت مرگ خاموش یک زن دوره گرد در اشعا ،نازک روایتگر مرگ هر یک از زنان عراقی است که در پوچی و بی هدفی با زندگی شان تفاوتی نداشته است؛ زن دوره گردی که با مرگش نه رنگی از رخساه کسی پریده و نه بغضی برلبان کسی نشسته است زنی که تابوتش در تنهایی و غربت بدون اینکه حتی نگاهی از پس پرده ای بدرقه گر راهش باشد به سرای نیستی و فراموشی منتقل می شود:
    ذهبت ولم يشحب لها خدا ولم ترجف شفاه
    لم تسمع الأبواب قصة موتها تروى و تُروى
    لم ترتفع أستار نافذة تسيل أسى وشجوا
    لتتابع التابوت بالتحديق حتى لا تراه
    فأوى إلى النسيان في بعض الخفر (ملائکه، ۲۰۰۸، ج ۲ ۱۹۵ )

    سرنوشت زن ایرانی نیز از دیدگاه فروغ فرق چندانی با زن عرب ندارد:
    زشهر نور و عشق و درد و ظلمت
    رگاهی زنی دامن کشان رفت
    پریشان مرغ ره گم کرده ای بود.
    که زار وخسته سوی آشیان، رفت (فرخزاد، ۱۳۸۰: ۲۶)
    نقد و بررسی وضعیت و جایگاه زنان به عنوان نیمی از ساختار اجتماعی و بخش عظیمی از نیروی فعال و و که زنان سازنده جامعه از اهمیت بسیار بالایی برخودار است. به ویژه در جوامع سنتی و عقب مانده جهان سوم به دلایلی همچون تسلط قالبهای سنتی و حاکمیت عادات و تقالید نادرست اجتماعی در وضعیتی نا مطلوب قرار داشته و بیشتر مورد ظلم و تبعیض واقع می شوند. “غسلا للعار” حكايت سرنوشت دختری است که، قربانی سنتهای نا درست و خشن جامعه خویش شده است؛ به طوری که در پی سوء ظن مردان خانواده و
    او گرفته می شود بیداست که قطر تخطى از آداب و سنت ها در یک ترس از ننگ و بد نامی تصمیم به که مجارات او گرفته . جامعه كاملاً سنتی که حریم میان مرد و زن به دیوار نفوذ ناپذیر شبیه است چه مجازات های سنگینی در پی خواهد داشت؛ در چنین شرایطی فریاد دادخواهی و اشک و ناله نیز سودی نداشته و در نهایت، دختر در دادگاه عرف جامعه خویش به مرگ محکوم می.شود او در واقع قربانی قوانینی شده است که به جای عقل و منطق بر اساس سنت و عرف به وجود آمده است:
    “أماه!” وحَشرجة ودموع وسواد،
    وانبجس الدم واختلج الجسم المطعون
    والشعر المتموج عشش فيه الطين
    “أماة!” ولم يسمعها إلا الجلاد ملائکه، ۲۰۰۸، ج ۲: ٢٤٩)
    فروغ نسبت به مسائل اجتماعی دوره خود دیدی حساس و انتقادی دارد یکی از درگیریهای او با قوانین و عرفی است که در مجموع به ضرر زنان است. او گاهی در مقام زنی عاصی و سرکش و از طرفی روشنفکر که حاضر نیست به زندگی عادی و مظلومانه زن ایرانی تن دردهد با قوانین و عرف درگیر میشود و این یکی از زمینه های اصلی شعر اوست.
    انتقادهای تند اجتماعی در اشعار فروغ با زبان طنز و ریشخند در دیوان او دیده می شود و اصولاً سرکشی این دو شاعر در برابر قوانین تحمیلی اجتماع از خصوصیات بارز آن هاست :
    من دلم میخواهد
    که به طغیانی تسلیم شوم
    من دلم می خواهد
    که ببارم از آن ابر بزرگ
    من دلم می خواهد
    که بگویم نه نه نه نه  ،فرخزاد (۱۳۸۰ (۲۵۹)

    منم آن مرغ، مرغی که دیری است
    به سر اندیشه ی پرواز دارم هر ردی
    سرودم ناله شد در سینه تنگی ”
    به حسرتها سرآمد روزگارم (فرخزاد، ۱۳۸۰: ۳۷)
    فروغ و نازک هر دو در شعرهایشان نماینده ی زنانی هستند که در برابر قراردادهای دست و پاگیر سنت ها و عرف جامعه عصیان کردهاند. همانطور که در جامعه ی سنتی دهه ی سی ایران ظهور كلام عربان فروغ غير منتظره بود! او با بیانی صریح که زنانی را که بیهودگی دل خوش کرده و اسیر زندگی روزمره شده اند به باد انتقاد می گیرد:
    او خانه اش در آن سوی شهر است
    او در میان خانه ی مصنوعیش
    با ماهیان قرمز مصنوعیش
    در پناه عشق همسر مصنوعیش
    و زیر شاخههای درختان سیب مصنوعی
    آوازهای مصنوعی می خواند
    بچه های طبیعی میسازد فرخزاد، ۱۳۸۰: ٣٦١-٣٦٢)
    مشکل قانون گذاری با اجرای نابرابر و غیر عادلانه به مشکلی مضاعف در چنین جامعه ای مبدل می شود:
    وقتی که اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
    و در تمام شهر قلب چراغ های مرا تکه تکه می کردند
    وقتی که چشم های کودکانه عشق مرا
    با دستمال تیره ی قانون میبستند فرخزاد، ۱۳۸۰: ۳۵۳)

    بلکه در عراق نیز وضع به همین منوال است قوانین نه تنها به صورت معقول و منصفانه، وضع نمی شود . نادرست و غیر عادلانه نیز اجرا میشود؛ به طوری که ،قانون در برابر مردان از نرمش و تسامح بیشتری نسبت به زنان بر خوردار بوده و در پاره ای موارد حتی کمترین مجازات را نیز متوجه آنان نمیکند؛ “جلاد” در شعر نازک نماد تمامی مردانی است که در عین تعصب شدید نسبت به قوانین اجتماعی مرتبط با زنان، آسوده خاطر از اینکه در جامعه سنتی و مرد سالار همیشه حق با آنهاست؛ چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند!(مهنا، بی تا٤٣٢: )
    ويعود الجلادة الوحشي وتلقى النا
    “العار” ويمسح مدينه – “مزقنا العار” ” ورجعنا فضلاء بين السمعة أحرار”
    ” يا رب الحانة، أين الخمر؟ وأين الكأس ؟ “(ملائکه، ۲۰۰۸، ج ۲: ٢٤٩)

    جلاد شعر نازک در شعر فروغ نیز با واژگانی مشابه تجلی مییابد و او مردان جامعه را خودخواه و زندانبان خطاب می کند:
    در این فکرم من و دانم که هرگز
    مرا یارای رفتن زین قفس نیست
    اگر هم مرد زندانبان بخواهد
    دگر از بهر پروازم نفس نیست (فرخزاد، ۱۳۸۰: ٣٦)
    بیا ای مرد ای موجود خودخواه
    بیا بگشای درهای قفس را .
    اگر عمری به زندانم کشیدی
    رها کن دیگرم این یک نفس را (فرخزاد، ۱۳۸۰: ٣٦)

    زن بودن در چنین جوامعی خود به تنهایی جرمی است که با ادعای حقوق انسانی، به گناهی تا بخشودنی مبدل خواهد شد؛ انتشار خبر مرگ دختر در قصیده ی نازک در میان زنان روستا، عبرتی است تا بدانند که نه فقط برای حفظ دامان مردان جامعه شان از ننگ و عار مجبورند تمامی مظاهر جسمی و روحی زنانه را درخود سرکوب نمایند بلکه برای زنده ماندن باید از حق انسان بودن خود نیز چشم بپوشند:
    یا جارات الحارة، يا فتيات يا فتيات القرية .
    ” الخبز سنعجنه بدموع مآقينا ” ”
    بنقص جدائلنا وسنسلخ أيدينا”
    لتظل ثيابهم بيض اللون نقية”
    ” لا بسمة، لا فرحةً، لا لفتة فالمدية ” .
    ترقبنا في قبضة والدنا وأخينا”
    ” وغدا مَن يَدرى أى قفار
    ” ستوارينا غسلا للعار؟ ” (ملائکه، ۲۰۰۸، ج ۲: ٢٤٩)

    تنها باورهای واپسگرا و عوامانه است که فلسفه خلقت زن را در خدمتگذاری مردان منحصر نموده و هویت انسانی و مستقل وی را نادیده می انگارد:
    به او جز از هوس چیزینگفتند
    در او جز جلوه ظاهر ندیدند
    بهر جا رفت در گوششش سرودند
    که زن را بهر عشرت آفریدند (فرخزاد: ۱۳۸۰: ۲۷)

    بدیهی است که هرگونه قانون و مقرراتی که در چنین بستر فکری و فرهنگی ناسالمی به وجود آید، از عقلانیت و عدالت لازم بر خوردار نبوده و در گذر زمان زمینه انفعال و انزوای نیمی از نیروی انسانی فعال جامعه را فراهم خواهد نمود.
    از سویی دیگر اعمال محدودیتهای شدید و مهیا نبودن بسترهای رشد فکری و فرهنگی زنان، توجه به مسائل پوچ و بی ارزش و خودآرایی افراطی را به تنها عرصه ابراز وجود آنان تبدیل نموده و از توجه به مسائل ا مهم پیرامون خود باز میدارد به طوری که جهان عرب را آب میبرد و زنان عرب را خواب غفلت، همچنانکه ایشان در حالی که بخش هایی از فلسطین و لبنان به اشغال متجاوزان درآمده اند، تنها دغدغه مهمانی های شبانه شان را دارند که با چه پوشش و آرایشی در انظار عموم حاضر شوند:
    صيدا تقضى ليلة مروعة
    خريطة جديدة موسعه
    الدولة العدو غولدا صرحت بأن إسرائيل لن تلين لن تلين اور
    بأنها ستقتفى خطى الفدائيين
    تسقيهمو من كأس موت مترعه
    لبنان ينهار جنوباً غارةً
    فوق القنال مزمعة
    سيدتى ماذا ستلبسين
    في سهرة الليلة فى أى وشاح سوف تظهرين؟ (ملائکه،۲۰۰۸، ج ۲: ٤٧٨)

    آنها به جای استفاده از سرمایههای جوانی و تلاش در جهت رشد و تکامل و غافل از گذر بی درنگ زمان عمر خود را در راههای نادرست و نافرجام به هدر میدهند؛ نازك الملائکه در این اشعار خواهان بیداری و آگاهی زنان عرب است:
    سیدنی کونی شباباً ساخناً و زوبعه
    استعملى عطور باريس اکرعى من خمرنا المشعشعه
    تمتعى فالعمر يمضى راكضاً، والسنوات مسرعه و
    أنت تهرمين (ملائکه، ۲۰۰۸، ج ۲: ٤٧٨)

    فروغ در قصیده دلم برای باغچه میسوزد دو گروه از زنان عصر خویش را به تصویر می کشد. او با بیانی سمبلیک و توأم با کنایههای طنز هر یک از اعضای خانواده ی خویش را نمونه عینی یک گروه از افراد جامعه قرار می دهد. مادر نمونه زنی سنتی است که از فهم مسائل عاجز است و در کنج خانه منزوی شده و فقط نگران عذاب اخروی بوده و برای فرار از آن دعا می کند:
    مادر تمام زندگیش
    سجاده ایست گسترده
    ر آستان وحشت دوزخ
    مادر همیشه در ته هر چیزی
    دنبال جای پای معصیتی میگردد
    فکر میکند که باغچه را کفر یک گیاه
    الوده کرده است
    مادر تمام روز دعا میخواند
    مادر گناهکار طبیعیست

    شخصیت دوم خواهر شاعر است که نمونه زن جوان امروزی است. وی در کودکی دوستدار گل و ماهی بوده و بعد از ازدواج چنان گرفتار روزمرگی شده که عاطفه و احساس و حتی اندیشیدن را از یاد برده و به زندگی مصنوعی عادت کرده است، شاعر با نگاهی طنز آمیز که دانم آبستن است خواهرش را توصیف می کند:
    و خواهرم دوست گلها بود
    و حرفهای ساده قلبش را
    وقتی که مادر او را میزد
    به جمع مهربان و ساکت آنها میبرد
    و گاهگاه خانواده ی ماهیها را
    به آفتاب و شیرینی مهمان میکرد…
    او خانه اش در آنسوی شهر است
    او در میان خانه ی مصنوعیش
    و در پناه عشق همسر مصنوعیش
    و زیر شاخه های درختان سیب مصنوعی
    آوازهای مصنوعی میخواند
    و بچه های طبیعی میزاید

    فروغ بی آنکه ادعای مبارزات آزادی خواهانه و برابر طلبانه داشته باشد مبارز و منتقدی آزادی خواه بود و اگر در این عرصه و در این راه خشم جامعه مردسالار را برانگیخت مورد سانسور قرار گرفت و یا اثرش مورد بی مهری و سکوت فرهنگ جنسیت گرا قرار گرفت امری طبیعی می باشد. وی با شناخت از شیوه ها و رفتار مرد سالار حاکم، در مواجهه با آن احساس نکرد و در اذهان پرسش هایی برانگیخت و حقیقت موجود رازیر سؤال برد. وی بعد از آنکه نغمه های زنانه اش تبدیل به فریادهای اعتراض آمیز زنانه شد از زمانی سرود که دیگر مرد باید بر جنازه فرهنگ مرد سالارانه خویش بگرید:
    آیا زمان آن نرسیده است
    که این دریچه باز شود باز باز باز
    ششمین هماین سد دوستی های اشب
    که آسمان ببارد
    و مرد بر جنازه مرده ی خویش
    زاری کنان نماز گزارد؟ (فرحزاد، ۱۳۸۰: ۲۷۹)

    از زنان میپرسد که هنوز میخواهند هنجارهای جامعه با مردان تعریف شود؟ و آیا نمیخواهند به خاموشی خویش پایان دهند؟ این گناه فروغ دعوتی عام از همه ی زنان است برای اعتراض در هنگام و هنگامه ای که زنان جامعه در دایره ی جبر بی اندازه ی تقدیر تسلیم هستند فروغ از آنها میخواهد که خاموش نمانند و انتخاب کنند:

    بیش از اینها، آه، آری
    بیش از اینها میتوان خاموش ماند
    می توان بر جای باقی ماند
    در کنار پرده اما کور، اما کر
    میتوان فریاد زد
    با صدایی سخت کاذب سخت بیگانه
    دوست میدارم (فرخزاد، ۱۳۸۰: ٢٤٢)

    بدیهی است که قوانین غیر معقول و ظالمانه و نیز حاکمیت باورهای عوامانه و واسپگرا، زمینه محرومیت هرچه بیشتر زنان را در فضای جامعه فراهم نموده و راه را برای مشارکت در فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تا حدودی زیادی مسدود نموده است. در کنار نقد قوانین و نگرشهای موجود نسبت به زنان، برجسته سازی نقش انقلابی ایشان در کنار مردان ،انقلابی یکی از رویکردهای شاعران معاصر عرب از جمله نازک الملائکه در جهت فرهنگ سازی و فراهم نمودن بسترهای فکری لازم برای حضور فعال آنها در جامعه است.
    ترسیم حالات درونی و افکار زن و مردی مبارز و انقلابی در کنار یکدیگر که به اعدام محکوم شده اند.در واقع تأکیدی است بر لزوم حضور فعال زنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی (خاطر، ١٩٩٠: ٢٨٥ ) ؛ تعدد به کارگیری ضمایر متکلم جمع، به خوبی بیانگر اهمیتی است که این مشارکت و همراهی برای شاعر داشته اشت. نه مرد به تنهایی و نه زن که هر دو شانه به شانه یکدیگر از قله های عشق و مرگ بالا رفته اند، با هم از عصاره ایثار و نور نوشیده اند و بالیده اند و سرانجام در کنار یکدیگر خوشه های مرگ را کشته و با هم پیروزی را در آغوش خواهند کشید
    تحت قرار الإعدام في الساحة اجتمعنا
    اثنين عيناهما بركتا أنجم ودوال.
    وشمس حزن تشرب من جرح برتقال
    تسأل ماذا أضعنا؟
    بالموت و الحب، والعيون الغرقى الأسيرة
    نحن ارتفعنا
    نحن مع البرق قد نصعنا
    ومن حليب الفداء والشمس قد رضعنا
    نحن حرثنا، نحن زرعنا
    سنابل الموت
    كنت الفدائي أنت، الفدائية القانتة
    أنا، وكنا مبتسمين
    يجمعنا الحب والموت والحلم، نحن كنا
    منتصرين … (ملائکه، ۱۹۸۸: ۱۷۷)
    ترسیم و ارائه سیمای زن .مبارز از دیگر رویکردهای شاعران نو گرا در جهت تأکید بر ضرورت نقش آفرینی زنان در غرم های اجتماعی است تصویر شهامت ایثار و پایداری بزرگ زن مبارک الجزایری “جمیله رد” به عنوان نمونه ای از یک زن مبارز و انقلابی از همین مقوله است . (ملائکه، ۲۰۰۸، ج ۲: ۳۵۱).

    نتیجه گیری

    مسائل زنان در جنبههای مختلف نقد قوانین و سنتهای اجتماعی نگرش منفی به زن دعوت به مبارزه بر ضد جامعه ی مرد سالار از ویژگیهای مشترک دیوان دو شاعر در عرصه ی نقد اجتماعی میباشد.
    در توجه به مسائل زنان هر چند که نازک، جامعه ی خود را به تندی نقد می کند ولی نقد نیشدار فروغ والفاظ و عبارتهای جسورانه ی وی قابل تأمل تراست؛ چرا که فروغ خود زخم جامعه ی مرد سالار را تحمل کرده ولی نازک شاهد رنج زنان دیگر بوده است در دیوان هر دو شاعر امور مربوط به زنان و مشکلات اجتماعی آنان بخش قابل توجهی از نقد اجتماعی شان را به خود اختصاص داده که با توجه به زن بودن این دو شاعر طبیعی به نظر میرسد.
    – فروغ با قلبی درد ناک و آکنده از اندوه از نگاه منفی جامعه به زن سخن میراند و در موارد متعدد بـه مظلمویت زن به طور صریح و واضح اشاره میکند حال آنکه نازک در خلال دیگر موضوعات به این مظلومیت اشاره دارد

    منابع
    ،آزادم (۱۳۷۶)، پریشادخت شعر (زندگی و شعر فروغ فرخزاد)، تهران، چاپ اول، نشر ثالث.
    آوری، پیتر بی تا تاریخ معاصر ایران، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، ج ۲، تهران
    خاطر، عبد المنعم. (۱۹۹۰)، دراسة في شعر نازك الملائکه بی جا الهيه المصرية العامة للكتاب. خلیل جحا، میشال ( ۱۹۹۹)، الشعر العربي الحديث من أحمد شوقي إلى محمود درویش چاپ اول، بيروت: دار العودة.
    شرارة، عبد اللطيف (١٩٨٤) معارك أدبية قديمة ومعاصرة، چاپ اول، بیروت، دار العلم للملايين.
    عابدی، کامیار، (۱۳۷۷)، زندگی و شعر فروغ فرخزاد، تنهاتر از یک برگ ،چاپ اول، تهران، نشر دیبا. عز الدين، يوسف (۲۰۰۷)، التجديد في الشعر العربي الحديث. چاپ دوم، دمشق: دار المدى للثقافة والنشر.
    فرخزاد، فروغ، (۱۳۸۰)، دیوان فروغ فرخواند تهران جناب اون شهر مادری او بیا فارسی
    قبش احمد (۱۹۷۱)، تاريخ الشعر العربي الحديث. بی جا.
    الملائکه، نازک (۲۰۰۸)، الأعمال الشعرية الكاملة. ج ١ و ٢ بيروت: دار العودة .
    (١٩٩٥) ” لمحات سيرتى “مجلة الجديد دوره ۲، شماره ٧
    – ( ۱۹۹۸)، يغير الوانه البحر ، لا طا، قاهره : آفاق الكتابة.
    المهنا، عبدالله أحمد ( بیتا نازك الملائكة () دراسات فى الشعر و الشاعره كويت شركه الربيعان للنشر و التوزيع.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    کیمیا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»