دختری خرد بدیدم به گدایی مشغول

دختری خرد بدیدم به گدایی مشغول

  • شعر دختری خرد بدیدم به گدایی مشغول _ ملک الشعرا بهار

    دختر فقیر

     

    دختری خرد بدیدم به گدایی مشغول

    کرده در جامهٔ صدپاره نهان پیکر خویش

     

    بود مکشوف به تاراجگه دزد نگاه

    گرچه در ژنده نهان ساخته بد گوهر خویش

     

    ورچه ز اهل دل و دین رحم طمع داشت ولی

    بود خصم دل و دین از نگه کافر خویش

     

    حبه‌ای سیم بدو دادم و بگذشتم و سوخت

    برق چشم تر او خرمنم از آذر خویش

     

    شامگاهان به یکی بیشه شدم بر لب رود

    ناگهان دیدمش آنجا به سر معبر خویش

     

    با لبی خنده‌زنان می‌شد و می‌خواند سرود

    به خلاف لب خشکیده و چشم تر خویش

     

    گفتم ای شوخ نبودی تو که یک‌ ساعت پیش

    سوختی خرمن اهل نظر از منظر خویش

     

    ای ترشرو چه شد آن گریه تلخت که چنین

    خنده را، کان نمک ساخته از شکر خویش

     

    گفت دارم پدری عاجز و مامی بیمار

    که نیارند بپا خاستن از بستر خویش

     

    هست این خنده‌ام از بهر دل خود لیکن

    گریه‌ام بود برای پدر و مادر خویش

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    ای بزرگان به من جواب دهید

    همنفس همنفس مشو نزدیک – افسانه زندگی

    ای که رحمت می‌نیاید بر منت – 144

    ناوک زن سینه‌ ها شود مژگانت – ۶۳

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    دختری خرد بدیدم به گدایی مشغول

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «دختری خرد بدیدم به گدایی مشغول کرده در جامهٔ صدپاره نهان پیکر خویش بود مکشوف به تاراجگه دزد نگاه گرچه در ژنده نهان ساخته بد گوهر خویش» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «گفت دارم پدری عاجز و مامی بیمار که نیارند بپا خاستن از بستر خویش هست این خنده‌ام از بهر دل خود لیکن گریه‌ام بود برای پدر و مادر خویش» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر دختر فقیر ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر دختر فقیر ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *