هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
زن زندگی آزادی، اشعار شما
رومینا
رومینا
باز خاک
و یک طوفان!
درختان سرخم کرده
و سینه به سینه ی هم گذاشته اند،
چه شده ست باز؟
سبزی تالش،
سیاهی می زد،
مویه می خواند رود،
پایان دختر
با جرم عشق
به نام غیرت و کام جهالت
داس بود!
وحشت می کرد سیاهی شب،
سایه سنگین آسمان
بر تن رنجور خاک،
فرار از زیربار خشم،
پر شده گورها
با آرزوی آزادی،
خون صیقلی!
پاشیده بر دهان مردم،
نفسش!
پیچیده در گوش برگان درخت،
نهیب می زد بر افکار پوسیده،
مثل سم شکافته ای!
پا بر زمین محکم،
خفتگان را بیدار باید،
مشق های ناتمام
شاید تمام،
روی تک تک دستانشان دیکته،
مشق های از جنس آب
پاک و بی آلایش
معلمانی از انبیا،
حیوانمان پنهان تر از قبل
افسار گسیخت
باز خوراکش دادیم،
چاق و وحشی،
جانمان را گرفت،
نه!
بی خانمانمان کرد.
کتاب سلام صبح…..صفحه ی 33
فوق لیسانس مهندسی پزشکی ...مدرس دانشگاه...شاعر......نویسنده......پژوهشگر....سرباز وطن آثار تالیفی ۱- کتاب سلام صبح ۲- کتاب گاهی سپید ۳-کتاب بخت واژه ها ۴-کتاب شبکه عصبی کانولوشن در طبقه بندی تصاویر ندول ریه
