نت به ناز طبیبان نیازمند مباد

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد _ 106

  • دانلود دکلمه صوتی شعر تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد حافظ _ غزل 106+ پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر: وجود نازکت آزردهٔ گزند مباد سلامتِ همه آفاق در سلامتِ توست.

     

     شعر تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد _ غزل 106 _ حافظ

     

    تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد

    وجود نازکت آزردهٔ گزند مباد

     

    سلامتِ همه آفاق در سلامتِ توست

    به هیچ عارضه شخصِ تو دردمند مباد

     

    جمالِ صورت و معنی ز امنِ صحتِ توست

    که ظاهرت دُژَم و باطنت نَژَند مباد

     

    در این چمن چو درآید خزان به یغمایی

    رهش به سروِ سهی قامتِ بلند مباد

     

    در آن بساط که حُسن تو جلوه آغازد

    مجالِ طعنهٔ بدبین و بدپسند مباد

     

    هر آن که رویِ چو ماهت به چشمِ بد بیند

    بر آتشِ تو به جز جانِ او سپند مباد

     

    شفا ز گفتهٔ شِکَّرفِشانِ حافظ جوی

    که حاجتت به عِلاجِ گلاب و قند مباد

     

    شعر تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد حافظ است. این قطعه‌ها توسط فاطمه زندی، فریدون فرح‌اندوز و سهیل قاسمی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آب

    [ په. ] (اِ.) مایعی است شفاف، بی طعم و بی بو، مرکب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن ؛ o 2 H، در باور قدما یکی از چهار عنصر «آب، آتش، باد، خاک» محسوب می‌شده. معانی کنایی آب:
    ۱- آبرو.
    ۲- جلا، درخشندگی.
    ۳- رونق.
    ۴- اشک.
    ۵- عرق.
    ۶- نازکی.
    ۷- شادابی.
    ۸- زیبایی و شکوه.
    ۹- مَنی، نطفه.
    ۱۰ - ارج، قیمت.
    ۱۱ - پیشاب، ادرار.
    ۱۲ - عصاره، شیره.
    ۱۳ - رود، نهر.
    ۱۴ - بزاق، آب دهان. ؛ ~در هاون کوبیدن کار بیهوده کردن. ؛ ~از ~ تکان نخوردن ک نایه از: آرام بودن اوضاع و احوال. ؛ ~ از دست نچکیدن کنایه از: نهایت خست و پول دوستی. ؛ ~ از سر گذشتن بی فایده شدن چاره و تدبیر. ؛ ~ از دریا بخشیدن از دیگران مایع گذاشتن، از حساب دیگران بخشیدن. ؛ ~بر در کسی ریختن خدمت آن کس را کردن. ؛ ~ پاکی روی دست کسی ریختن اتمام حجت کردن، حرف آخر را زدن. ؛ ~زیر پوست کسی رفتن کنایه از: چاق شدن. ؛ از ~ گل آلود ماهی گرفتن از وضع آشفته سوء استفاده کردن. ؛~ از چیزی خوردن از آن چیز بهره مند شدن.

     

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    حافظ قالب: غزل وزن شعر:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر تنها پل الوار

    شعر داد مرا روزگار مالش دست جفا خاقانی – قصیده ۱۴

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    9 جمله معروف سووشون سیمین دانشور – تکه کتاب

     

    معنی تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد

    تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزردهٔ گزند مباد.امیدوارم یا دعا می‌کنم که تن تو به نوازش و تیمار طبیبان نیازمند نباشد و پیکر ضعیف و ظریفت، مورد رنج، آسیب و گزند نگردد.

    معنی سلامتِ همه آفاق در سلامتِ توست

    سلامتِ همه آفاق در سلامتِ توست به هیچ عارضه شخصِ تو دردمند مباد.سلامت همه عالم در سلامتِ تو است یعنی تو جانِ عالَمی ، صِحتِ تو صِحتِ عالَم است . پس خدا نکند که وجودِ شریفِ تو با یک عارضه یا یک مرض دردمند شود و به زحمت بیفتد .

    معنی جمالِ صورت و معنی ز امنِ صحتِ توست

    جمالِ صورت و معنی ز امنِ صحتِ توست که ظاهرت دُژَم و باطنت نَژَند مباد.از برکت تندرستي توست که همه ظاهر و باطن و صورت و معنا به سرحدکمال مي‌رسند. آرزومندم که چهره ظاهريت اندوهناک و ضمير باطنت افسرده نباشد.

    معنی در این چمن چو درآید خزان به یغمایی

    در این چمن چو درآید خزان به یغمایی رهش به سروِ سهی قامتِ بلند مباد.وقتی در این چمن و سرزمین خزان غارتگری خود را آغاز کند و فنا و نیستی همه جا را بگیرد، ای معشوق آرزو می کنم گذرش به سرو بلندقامت و زیبای تو نیفتد و تو پیوسته در امن و آسایش باشی.

    معنی در آن بساط که حُسن تو جلوه آغازد

    در آن بساط که حُسن تو جلوه آغازد مجالِ طعنهٔ بدبین و بدپسند مباد.آرزو میکنم در آنجایی که زیبایی تو، به جلوه در می آید. بدبین و بدپسند، فرصت بدگویی نیابد.

    معنی هر آن که رویِ چو ماهت به چشمِ بد بیند

    هر آن که رویِ چو ماهت به چشمِ بد بیند بر آتشِ تو به جز جانِ او سپند مباد.هرکسی که به روی نازنین تو ازروی کینه وحسد بدبنگرد وبدی تورا بخواهد الهی که جان او همچون سپندی برآتش رخسار توبسوزدو خاکستر شود.

    معنی شفا ز گفتهٔ شِکَّرفِشانِ حافظ جوی

    شفا ز گفتهٔ شِکَّرفِشانِ حافظ جوی که حاجتت به عِلاجِ گلاب و قند مباد.از سروده شيرين حافظ طلب تندرستي و بهبودي كن تا براي درمان نياز به شربت قند و گلاب نداشته باشي.

     

     

    دیدگاه کاربران درباره شعر تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد

     

    ملیحه رجایی می گید:ناز طبیبان = بی اعتنایی و غرور پزشکان
    آزرده گزند = رنج و درد و آسیب
    آفاق = تمام گیتی ، مردم جهان(جمع افق )
    عارضه = بیماری
    یغمایی = تاراج
    سرو سهی = قامت محبوب
    بساط = پهنه
    دُژَم = خشمگین ، اندوهناک ، افسرده
    سپند = اسپند
    حاجت = نیاز

     

    احمد میر خدایی می گوید:درب یت اول می شود به همان معنای ظاهری نیز اکتفا کرد، خواجه به معشوق می گوید حتا نار تن لطیف تو توسط طبیبان هم می تواند موجب گزند رساندن به تو شود، بنابراین آرزو می کند؛ حتا به معاینه طبیب هم احتیاج نیفتد…

     

     

    معنی شعر تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد چیست؟

    امیدوارم یا دعا می‌کنم که تن تو به نوازش و تیمار طبیبان نیازمند نباشد.

     

    شعر تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد اثر کیست؟

    اثر حافظ عزیز است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    یاسمن

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *