خبرت-هست-که-بی-روی-تو-آرامم-نیست

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست – 120

  • دانلود دکلمه صوتی شعر خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست سعدی – غزل 120 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. طاقت بار فراق این همه ایامم نیست. خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد.

     

    شعر خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست – غزل 120 – سعدی

     

    خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست

    طاقت بار فراق این همه ایامم نیست

     

    خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد

    سر مویی به غلط در همه اندامم نیست

     

    میل آن دانه خالم نظری بیش نبود

    چون بدیدم ره بیرون شدن از دامم نیست

     

    شب بر آنم که مگر روز نخواهد بودن

    بامدادت که نبینم طمع شامم نیست

     

    چشم از آن روز که برکردم و رویت دیدم

    به همین دیده سر دیدن اقوامم نیست

     

    نازنینا مکن آن جور که کافر نکند

    ور جهودی بکنم بهره در اسلامم نیست

     

    گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف

    من که در خلوت خاصم خبر از عامم نیست

     

    نه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروم

    بندگی لازم اگر عزت و اکرامم نیست

     

    به خدا و به سراپای تو کز دوستیت

    خبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیست

     

    دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی

    به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست

     

    سعدیا نامتناسب حیوانی باشد

    هر که گوید که دلم هست و دلارامم نیست

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

     

    خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست سعدی است. این قطعه‌ها توسط  محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    برخیز ساقیا بده آن جام خسروی

    ای‌خوش آن‌ساعت که‌آید پیک جانان بی‌خبر

    هر چه خواهی کن که ما را با تو روی جنگ نیست – 119

    بررسی سیمای زن در آثار دو شاعر معاصر ایران و عراق

     

    معنی خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست

    خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست

    آیا می دانی که دور از چهرۀ تو آرامش ندارم و نمی توانم سنگینی بار جدایی را در زمانی این قدر طولانی تحمّل نمایم؟

     

    معنی خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد

    خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد سر مویی به غلط در همه اندامم نیست

    باور مکن که هیچ عضوی از من به یاد کردن تو مشغول نباشد، زیرا حتّی سر مویی که خطا کند و تو را به یاد نیاورد، در تمام بدن من یافت نمی شود.

    [ ذکر = یاد ].

     

    معنی میل آن دانه خالم نظری بیش نبود

    میل آن دانه خالم نظری بیش نبود چون بدیدم ره بیرون شدن از دامم نیست

    گرایشم به خالِ همچون دانه ات نگاهی بیش نبود، امّا وقتی آن را دیدم، دیگر برای رهایی از دام راهی نمی یابم.

    [ نظر = نگاه ].

     

    معنی شب بر آنم که مگر روز نخواهد بودن

    شب بر آنم که مگر روز نخواهد بودن بامدادت که نبینم طمع شامم نیست

    بر این باورم که شب تمام نمی شود و روز فرا نمی رسد، امّا هر بامدادی که تو را نبینم، توقع ندارم که آن روز را به شب برسانم.

    [ طمع = امید، چشم داشت و توقع ].

     

    معنی چشم از آن روز که برکردم و رویت دیدم

    چشم از آن روز که برکردم و رویت دیدم به همین دیده سر دیدن اقوامم نیست

    از روزی که چشم گشودم و رخسارت را دیدم ، دیگر به واسطۀ این شهود ، یعنی چهره ات یا با همین چشمی که رخسارت را دیده است ، نمی خواهم آشنایان خویش را ملاقات کنم.

    [ برکردن = باز کردن، نگریستن / اقوام = جمع قوم به معنی خویشاوندان و نزدیکان، مردم / سر چیزی یا کاری داشتن = کنایه از قصد و توجّه به امری داشتن ].

     

    معنی نازنینا مکن آن جور که کافر نکند

    نازنینا مکن آن جور که کافر نکند ور جهودی بکنم بهره در اسلامم نیست

    ای یار نازنین من، ستمی را که کافر هم مرتکب آن نمی شود، بر من روا مدار، زیرا اگر در اثر این ستم، رفتار جهودانه پیش گیرم از اسلام بهره ای نخواهم برد.

    [ نازنین = با ناز و زیبا ، گرامی و دوست داشتنی / جهود = یهود ].

     

    معنی گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف

    گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف من که در خلوت خاصم خبر از عامم نیست

    بگذار تمام مردم شهر با من از درِ مخالفت درآیند و به جنگم برخیزند. این ستیزه کاری و غوغای عام برای من که با یار در خلوتی خاص همنشین شده ام اهمیّتی ندارد.

    [ خلاف = مخالفت / خلوت = گوشه گیری و عزلت / عام = تمام مردم ].

     

    معنی نه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروم

    نه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروم بندگی لازم اگر عزت و اکرامم نیست

    من با زرق و ریا به سویت نیامده ام تا با سرزنشی از درگاهت بروم. بندگی تو را بر خود لازم می دانم، گر چه به پاس این بندگی، بزرگی نبینم و تحقیر شوم.

    [ زَرق = مکر و ریا / ملامت = عتاب و سرزنش ].

     

    معنی به خدا و به سراپای تو کز دوستیت

    به خدا و به سراپای تو کز دوستیت خبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیست

    به خدا و به تمام وجود تو سوگند یاد می کنم که در اثر مهرورزی به تو از دشمن خبری ندارم و از دشنام شنیدن واهمه ای به دل راه نمی دهم.

     

    معنی دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی

    دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست

    تو را دوست می دارم، چه به من مهربانی و لطف نمایی و چه مرا از آن محروم سازی، به دو چشم تو سوگند می خورم که از تو انتظار پاداش و نعمتی ندارم.

    [ اِنعام = داد و دهش و عطا و بخشش / چشم داشتن = کنایه از انتظار داشتن و توقّع داشتن ].

     

    معنی سعدیا نامتناسب حیوانی باشد

    سعدیا نامتناسب حیوانی باشد هر که گوید که دلم هست و دلارامم نیست

    ای سعدی، هر کس که ادّعا می کند دل دارم و یار و دلداری ندارد، او حیوانی ناساز بیش نیست.

    [ نامتناسب = ناموزون و نامتجانس / حیوان = جانور و جاندار / دلآرام = کنایه از معشوق و محبوب ].

     

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست سعدی

    امیر محمدی میگوید:

    این بیت “نازنینا مکن آن جور که کافر نکند، ور جهودی بکنم بهره در اسلامم نیست” من را به یاد بیت زیر از لسان غیب می اندازد:
    هرچند بردی آبم، روی از درت نتابم
    جور از حبیب خوشتر وز مدعی رعایت
    این ابیات توصیف حال عاشق “شاکی” است؛ اما مگر عاشق میتواند شکایت کند؟ لذا در عین شکایت شکر میکند:
    زان یار دلنوازم شکری ست با شکایت
    اما این تمنای عاشق هم برای جلب توجه معشوق کارگر نیست و با بی مهری او روبرو میشود؛
    یارب مباد کس را مخدوم بی عنایت…

     

    فرزاد میگوید:

    با سلام و درود بر دوستان اهل دل.
    مفهوم زیبایی که در این شعر سعدی بزرگوار بیان شده اشاره به فرمایش یکی از بزرگواران داره که بیان میکنند: ((آدم شدن چه مشکل، انسان شدن محال است)) یعنی انسانیت و و داشتن خوی و صفت انسانی به دین و مذهب نیست به ذات انسان بر میگرده و حالا این که فلان مذهب باشم بهتر از فلان مدهبه که در رفتار و اعمالشون کم لطف هستند یا اگر فلان نژاد بودم بهتر از این نژادی هست که هستم، دردی رو دوا نمی کنه. چه بسا در مذاهب و نژادها و سرزمینها و درون افراد مختلف، کسانی هستند که رفتار و اعمالشون هم به انسانیت تشابه داره ولی از مذهب فاصله داره و همینطور افرادی هم هستند که در مذهب غرق هستند ولی در موضوع مهم حفظ و نگهداری کرامت انسانیت و ارزشمندی اون گوهر ناب الهی متاسفانه کمی کمرنگ شدند.

     

     

    معنی غزل خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست سعدی چیست؟

    آیا می دانی که دور از چهرۀ تو آرامش ندارم و نمی توانم سنگینی بار جدایی را در زمانی این قدر طولانی تحمّل نمایم؟

     

    شعر خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *