دانلود دکلمه صوتی شعر اگر نه باده غمِ دل ز یاد ما ببرد حافظ _ غزل 129+ پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر: نهیبِ حادثه بنیادِ ما ز جا بِبَرَد اگر نه عقل به مستی فروکَشَد لنگر.
شعر اگر نه باده غمِ دل ز یاد ما ببرد _غزل 129 _حافظ
اگر نه باده غمِ دل ز یادِ ما بِبَرَد
نهیبِ حادثه بنیادِ ما ز جا بِبَرَد
اگر نه عقل به مستی فروکَشَد لنگر
چگونه کَشتی از این وَرطِهٔ بلا ببرد
فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک
که کس نبود که دستی از این دَغا ببرد
گذار بر ظلمات است، خِضْرِ راهی کو؟
مباد کآتش محرومی آبِ ما ببرد
دل ضعیفم از آن میکَشَد به طَرْفِ چمن
که جان ز مرگ به بیماریِ صبا ببرد
طبیبِ عشق منم باده دِه که این معجون
فَراغت آرد و اندیشهٔ خطا ببرد
بسوخت حافظ و کس حالِ او به یار نگفت
مگر نسیم پیامی خدای را ببرد
شعر اگر نه باده غمِ دل ز یادِ ما بِبَرَد صوتی
پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر اگر نه باده غمِ دل ز یادِ ما بِبَرَد این قطعهها توسط فاطمه زندی، فریدون فرحاندوز و سهیل قاسمی خوانده شدهاند.
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
یگانه
(یَ نِ) (ص مر.) فرد، تنها.
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
حافظ قالب: غزل وزن شعر:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
ماه به ماه می کند شاه فلک کدیوری
گفتمشهنگاموصل است ای بتفرخار، گفت
معنی اگر نه باده غمِ دل ز یادِ ما بِبَرَد
اگر نه باده غمِ دل ز یادِ ما بِبَرَد نهیبِ حادثه بنیادِ ما ز جا بِبَرَد.اگر شراب، غم و اندوه دل را از خاطر ما نبرد، غارت حوادث روزگار، ما را از بیخ ریشهکن خواهد کرد.
معنی اگر نه عقل به مستی فروکَشَد لنگر
اگر نه عقل به مستی فروکَشَد لنگر چگونه کَشتی از این وَرطِهٔ بلا ببرد.اگر درون دریای غم، کشتی عقل با مست شدن، لنگر نیندازد چگونه میتواند از این طوفان بلا، جان سالم بدر ببرد؟ مستی کاریست که عقل انجام میدهد تا از شر غم خلاص شود.
معنی فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک
فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک که کس نبود که دستی از این دَغا ببرد.افسوس که فلک و زمانه، با همه، ماهرانه دغلبازی و در شطرنج آنها را مات کرد، و هیچ کس پیدا نشد که بر این ناراستی، غلبه کند.
معنی گذار بر ظلمات است، خِضْرِ راهی کو؟
گذار بر ظلمات است، خِضْرِ راهی کو؟ مباد کآتش محرومی آبِ ما ببرد..راه از میان تاریکی ها می گذرد. راهنما و مرشدی کجاست تا ما را هدایت کند؟ مبادا آتش بی نصیبی از آب حیات سبب از میان رفتن آبروی ما شود.
معنی دل ضعیفم از آن میکَشَد به طَرْفِ چمن
دل ضعیفم از آن میکَشَد به طَرْفِ چمن که جان ز مرگ به بیماریِ صبا ببرد.بدان سبب دل بیمار من میل به باغ و چمن دارد که بر اثر وزش نسیم رمقی در خود یافته و از مرگ جان به در برد .
معنی طبیبِ عشق منم باده دِه که این معجون
طبیبِ عشق منم باده دِه که این معجون فَراغت آرد و اندیشهٔ خطا ببرد.من طبیب بیماری عشقم . به تو دستور نوشیدن باده می دهم . چرا که این معجون و این ترکیب دارویی سبب آسودگی خیال شده و افکار پریشان را از میان می برد.
معنی بسوخت حافظ و کس حالِ او به یار نگفت
بسوخت حافظ و کس حالِ او به یار نگفت مگر نسیم پیامی خدای را ببرد.حافظ در غم عشق سوخت و هیچکسی غم او را به معشوق نگفت، شاید نسیم بخاطر رضای خدا، پیامی از او به گوش معشوق برساند
دیدگاه کاربران درباره شعر اگر نه باده غمِ دل ز یاد ما ببرد
شهیدی می گوید:دربیت دوم این غزل از مستی عقل سخن رفته نه از عزل آن ونشان میدهد که عقل باید با شد وبا تغییرکیفیت کشتی وجود را از ورطه بلا نجات دهد
برای روشن تر شدن معنی بیت سوم خوب است به این بیت که در جای دیگرآمده توجه کنیم:
هرکس از مهره مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باخته ای یعنی چه
رسته می گوید:بیت سوم : غایبانه باختن
جالب است که در بین نسخه های چاپ شده از دیوان حافظ ، در نسخه ی قدسی بیت سوم چنین است
فغان که با همه کس نرد کین باخت فلک
کسی نبود که دستی ازین دغا ببرد
در گذشته های دور مقاله ی مفصلی در جایی خوانده بودم در باره ی نقد همین بیت که استدلال کرده بود که”غایبانه باختن” اشتباهی بوده است که توسط نساخان وارد شده است و درست آن می بایستی غاییانه باختن باشد. الان آن مقاله را در دست رس ندارم تا مروری بکنم..
به هر حال، با توجه به واژه ی نهایی بیت، ” دغا”، مشکل است که تصور بکنیم که غایبانه باختن یعنی شطرنج باختن با چشم بسته. اگر حریفی ( یعنی فلک) دغا به کار می گیرد و در این کار آن چنان ماهر است که هیچ کس نمی تواند دستی از او ببرد جایی به با چشم بسته بازی کردن نمی ماند.
دو دیگر آن که در بازی شطرنج دو حریف روی در روی، بسته به توان محاسباتی و مهارت خود بازی می کنند و سرنوشت بازی بسته به نشستن تاس و نهیب حادثه و شانس و غیره نیست. در این جا بازی نرد بیشتر معنی می دهد تا شطرنج.
در ضمن باید توجه داشت که در این بیت واژه ی “دغا” بار ایهامی هم دارد : یک معنی آن استعاره از فلک است ( فلک = دغا) ، معنی دیگر آن در مصدر مرکب ” دغابردن” یا با “دغابردن” نهفته است .
سهیل قاسمی می گوید:باختن شکل دیگر «بازیدن» است که بازیدن را می توان نوعی مصدر مجعول به معنی «بازی کردن» به حساب آورد
لطف عبارت، استفاده از باختن به دو معنی (بازی کردن) و (شکست خوردن) است که معنی دوم، با (بردن) مصراع دوم متناسب آمده. دستی بردن هم یک دست ِ بازی (یک واحد از بازی) را برنده شدن است.
آتش ِ محرومی هم آتش ِ محروم بودن (محرومی) و هم «ی نکره» (آتش ِ یک محروم) می تواند باشد. من دومی را بیشتر می پسندم. مگر از دود دلم روی تو سودا بگرفت.
جان ز مرگ بردن یعنی جان در بردن از مرگ.
دل ِ ضعیف از آن من را به چمن می کشد که بواسطه بیماری صبا از مرگ جان در ببرم.
معنی شعراگر نه باده غمِ دل ز یاد ما ببرد چیست؟
اگر شراب، غم و اندوه دل را از خاطر ما نبرد، غارت حوادث روزگار، ما را از بیخ ریشهکن خواهد کرد.
شعر اگر نه باده غمِ دل ز یاد ما ببرد اثر کیست؟
اثر حافظ شیرازی است.
- شعر چو باد، عزم سر کوی یار خواهم کرد _ 135 - آگوست 25, 2023
- بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد _ 134 - آگوست 24, 2023
- صوفی نهاد دام و سر حقّه، باز کرد _133 - جولای 12, 2023