دانلود دکلمه صوتی شعر شب از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد سعدی – غزل 195 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. میبرم جور تو تا وسع و توانم باشد. گر نوازی چه سعادت به از این خواهم یافت.
شعر از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد – غزل 195 – سعدی
از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد
میبرم جور تو تا وسع و توانم باشد
گر نوازی چه سعادت به از این خواهم یافت
ور کشی زار چه دولت به از آنم باشد
چون مرا عشق تو از هر چه جهان باز استد
چه غم از سرزنش هر که جهانم باشد
تیغ قهر ار تو زنی قوت روحم گردد
جام زهر ار تو دهی قوت روانم باشد
در قیامت چو سر از خاک لحد بردارم
گرد سودای تو بر دامن جانم باشد
گر تو را خاطر ما نیست خیالت بفرست
تا شبی محرم اسرار نهانم باشد
هر کسی را ز لبت خشک تمنایی هست
من خود این بخت ندارم که زبانم باشد
جان برافشانم اگر سعدی خویشم خوانی
سر این دارم اگر طالع آنم باشد
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
سعدی قالب: غزل وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد صوتی
پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد سعدی است. این قطعهها توسط حمیدرضا محمدی، سعیده تهرانینسب و حمیدرضا محمدی خوانده شدهاند.
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آب
[ په. ] (اِ.) مایعی است شفاف، بی طعم و بی بو، مرکب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن ؛ o 2 H، در باور قدما یکی از چهار عنصر «آب، آتش، باد، خاک» محسوب میشده. معانی کنایی آب:
۱- آبرو.
۲- ...
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد
شعر ما را همه شب نمیبرد خواب سعدی – غزل 26
شعر چون عهده نمیشود کسی فردا را خیام – رباعی 2
دیدگاه کاربران دربارهی غزل از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد سعدی
ناشناس میگوید:
در قیامت چو سر از خاک لحد بردارم
گرد سودای تو بر دامن جانم باشد
در آن جهان تا که از خاک گور سر بر کنم خواهی دید گرد و غبار خاک کوی عشق تو بر دامن جانم نشسته است (جان خو گرفته به ریزگردهای عشق تو و در گور هم دمی بی تو نبودم)
هر کسی را ز لبت خشک تمنایی هست
من خود این بخت ندارم که زبانم باشد
خشک تمنا یعنی سخن و درخواست خشک و سرد
سخنی که از روی گرمی و دلبستگی نباشد مانند متلک هایی که به دختران میگویند
هر کسی ولو با متلک و نه دلباختگی بوسه از لب گرمت میخواهد ولی من دلباخته دلسوخته بخت گفتنش را هم ندارم
شعر از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد اثر کیست؟
این شعر اثر سعدی شیرازی است.
- هفتهای میرود از عمر و به ده روز کشید – 273 - ژوئن 12, 2023
- آن که نقشی دیگرش جایی مصور میشود – 272 - ژوئن 12, 2023
- بخت این کند که رای تو با ما یکی شود – 271 - ژوئن 11, 2023