شبی از در آمد دختر من - شعر اندوه سیمین بهبهانی

شبی از در آمد دختر من – اندوه

  • شبی از در آمد دختر من – شعر اندوه سیمین بهبهانی

     

    شبی از در آمد دختر من
    لبش پُر شِکوه، جانش پُر زغم بود

    که در مهمانی ی ِ یارانم امروز
    سر شرمنده ام بر سینه خم بود

    چو دانستی که مهمانم به بزمی
    مرا چون گل چرا زیبا نکردی

    چرا با جامه یی رنگین و پرچین
    مرا با دیگران همتا نکردی

    «مهین» خندید و در گوش «پریچهر»
    نهان از من به صد افسون سخن گفت

    نمی دانم چه گفت، اما شنیدم
    که در نجوا سخن از پیرهن گفت

    چرا اندیشه از حالم نکردی
    مگر در دیده شرمم را ندیدی

    چرا خاموش ماندی؟ چاره یی کن
    مگر این اشک گرمم را ندیدی

    به او گفتم که ای فرزند من کاش؛
    ترا دیوانه یی مادر نمی شد

    نمی بودی اگر دردانهٔ من
    ز اشک شرم، چشمت تر نمی شد

    من آن آشفته در بند خویشم
    که جز با خود سر و کاری ندارم

    به جز اندیشهٔ بی حاصل خویش
    خبر از حال دیاری ندارم

    من آن روح گریزان غمینم
    که پیوند از همه عالم گسستم

    چو شعر آمد به خلوتگاه رازم
    گسستم از همه، با او نشستم

    تو می گویی سخن از بزم رنگین
    مرا اندیشهٔ رنگین تری هست

    برو، تنها مرا با خود رها کن
    مگو دیگر که اینجا مادری هست.

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تاثیر مکتب سمبولیسم بر شعر تنی چند از شاعران معاصر

    دو شاعره متمرّد

    ما که فصل‌ها را فراموش کرده بودیم وقتی سوار آسانسور شدیم – آسانسور

    دانلود آلبوم در آستانه + پخش آنلاین

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


     

    تلگرام سیمین بهبهانی

     

    اینستاگرام سیمین بهبهانی

     

    شبی از در آمد دختر من

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «شبی از در آمد دختر من لبش پُر شِکوه، جانش پُر زغم بود که در مهمانی ی ِ یارانم امروز سر شرمنده ام بر سینه خم بود» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سیمین بهبهانی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سیمین بهبهانی بودید، این شعرر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «تو می گویی سخن از بزم رنگین مرا اندیشهٔ رنگین تری هست برو، تنها مرا با خود رها کن مگو دیگر که اینجا مادری هست.» از چه بیت هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر اندوه سیمین بهبهانی

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر اندوه سیمین بهبهانی بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *