شاید که زمین معلق است در هوا

شاید که زمین معلق است در هوا – شاعر جهالت

  • شاید که زمین معلق است در هوا – شعر شاعر جهالت – آن سکستون

     

    شاید که زمین معلق است در هوا،
    نمی‌دانم من.
    شاید ستاره‌ها برش‌های کاغذی کوچکی هستند
    که قیچی غول پیکری بریده باشدشان،
    نمی‌دانم من.
    شاید که ماه اشکی ست در آسمان،
    نمی‌دانم من.
    و شاید خداوند آوایی‌ست ژرف،
    که ناشنوایی شنیده باشدش،
    من نمی‌دانم.

    شاید که هیچ کس نیستم من.
    البته، پیکری دارم
    که قادر به گریختن نیستم از آن.
    من، اما دلم می‌خواهد بزنم بیرون از سرم،‌
    هرچند که آن هم خواهشی ست بی‌معنا.
    بر لوح تقدیر، ثبت گشته است،
    که من محبوسم در این کالبد انسانی.
    از این روست که می‌خواهم
    توجه‌تان را به مشکلی که دارم جلب کنم.

    من درونم جانوری هست،
    که چنگ می‌اندازد بر قلبم،
    خرچنگی عظیم الجثه.

    پزشکان بوستون
    دستانشان را در کار انداخته‌اند.
    تیغ‌های جراحی خویش را آزموده‌اند،
    سرنگ‌ها، گازهای سمی و چیزهایی از این دست را.
    جانور هنوز همان جاست.
    وزنه‌ایی بسیار سنگین.

    من حتی تلاش کردم فراموشش کنم، سرگرم کارهای خویش شوم،
    بروکلی بپزم، لای کتاب‌های نیمه خوانده را دوباره باز کنم،
    دندان‌هایم را مسواک بزنم و گره کفش‌هایم را ببندم.
    و دعا کردن را هم آزمودم،
    اما هربار که مشغول دعا بودم بیشتر چنگ می‌انداخت جانور
    و افزون تر می‌گشت درد.

    زمانی رویایی داشتم،
    احتمالا یک رویا بود،
    که جانور، جهل من است از خدا،
    اما کیستم من که رویاها را باورم باشد؟

    مترجم: مهدی حضرتی

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه:

    بخت این کند که رای تو با ما یکی شود – 271

    یکی از بهترین سطرهای لورکا این است

    مرغی دیدم نشسته بر باره طوس – 114

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

     

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    شعر جهان

     

    شاید که زمین معلق است در هوا

    شعری که خواندیم اثر «آن سکستون» بود، سکستون از «شاعران آمریکا» است. شعر بالا با سطر «شاید که زمین معلق است در هوا» شروع می شود. کدام سطرِ شعر برای شما جذابیتِ بیشتری ایجاد می کند؟

     

    دیدگاه شما درباره شعر شاعر جهالت

    دیدگاهتان را درباره ی شعر شاعر جهالت آن سکستون، این شاعر خوبِ آمریکا بنویسید. اگر ترجمه ی دیگری از این شعر سراغ دارید، آن را در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا روی صفحه کار شود. و اگر تمایل دارید می توانید این شعر را با صدای خودتان بخوانید یا ویدیویی از آن درست کنید و در بخش دیدگاه‌ها به اشتراک بگذارید.

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    کیمیا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»