تب و تاب تولیپ‌ ها را حدی نیست

تب و تاب تولیپ‌ ها را حدی نیست – دسته گلی برای او

  • تب و تاب تولیپ‌ ها را حدی نیست – شعر دسته گلی برای او – سیلویا پلات

     

    تب و تاب تولیپ‌ ها را حدی نیست. زمستان این‌جاست
    بین چه سپید، چه ساکت، چه برف پوش است همه‌چیز
    دارم آرامش یاد می‌گیرم، آرام دراز می‌کشم
    مثل نور براین دیوارهای سپید، این دست‌ها، این بستر
    هیچ‌ام و هیچ کاری با این هیجان‌ها ندارم
    اسم و لباس‌های روزانه‌ام را به پرستارها
    سرگذشتم را به پزشک بیهوشی و تن‌ام را به دست جراح‌ها داده‌ام

    سرم را بین بالش و ملافه نگه داشته‌اند،
    مثل چشم بین دو پلک سفید که نمی‌خواهند بسته شود
    بیچاره مردمک! چه چیز‌هایی باید بیند
    پرستارها می‌آیند و می‌روند، مزاحم نیستند
    مثل مرغان ماهی‌گیر کنار اسکله‌ها با کلاه‌های سپیدشان
    با دست‌هاشان کارهایی می‌کنند، چقدر شبیه هم‌اند!
    نمی‌شود گفت چند نفرند.

    تن‌ام برای آن‌ها سنگ‌ریزه‌ای‌ست، پرستاریش می‌کنند
    مثل رود برای سنگ‌ریزه‌هایی که باید سرازیر شوند،
    آرام راه هموار می‌کنند
    با آمپول‌های شفاف‌شان بی حس‌ام می‌کنند ، خوابم می‌کنند
    اکنون خودم را گم کرده‌ام من که بیمار این سفرم
    کالبد شبانه‌ام نورناپذیر چون جعبه سیاه قرص‌هاست
    همسر و فرزندم در عکسی خانوادگی لبخند می‌زنند
    خنده هایشان درپوستم فرو می‌رود
    نیزه‌های ریزه خنده.

     

    گذاشتم چیزها ازدست بروند ، قایق باری سی ساله‌ای
    که سرسختانه نام و نشانی‌ام را یدک می‌کشید
    زخم‌هایم راکه می‌شستند عشق‌هایم را پاک کردند و بردند
    ترسان وعریان بربالش نرم چسیبده به این تخت روان سبز
    فنجان‌های چای‌خوریم، کمد لباس‌هایم، کتاب هایم را
    دیدم که از دیده می‌روند و آب از سرم گذشت
    حالا تارک دنیایم، هرگز چنین ناب نبوده‌ام

    مترجم : خلیل پاک نیا

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه:

    تبارک الله از این نغزنامه دلخواه

    کجایی تو؟ اندیشه ام سرمست از جذبه های تو – برای خدای خورشید

    مرا نمی‌توان شناخت – تو را نمی‌توان شناخت

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    شعر جهان

     

    تب و تاب تولیپ‌ ها را حدی نیست

    شعری که خواندیم اثر «سیلویا پلات» بود، پلات از «شاعران آمریکا» است. شعر بالا با سطر «تب و تاب تولیپ‌ ها را حدی نیست» شروع می شود. کدام سطرِ شعر برای شما جذابیتِ بیشتری ایجاد می کند؟

     

    دیدگاه شما درباره شعر دسته گلی برای او

    دیدگاهتان را درباره ی شعر دسته گلی برای او سیلویا پلات، این شاعر خوبِ آمریکا بنویسید. اگر ترجمه ی دیگری از این شعر سراغ دارید، آن را در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا روی صفحه کار شود. و اگر تمایل دارید می توانید این شعر را با صدای خودتان بخوانید یا ویدیویی از آن درست کنید و در بخش دیدگاه‌ها به اشتراک بگذارید.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    کیمیا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *