بنشین تا تورا ورق بزنم

بنشین تا تورا ورق بزنم

  • بنشین تا تورا ورق بزنم

     

    بنشین تا تو را ورق بزنم

    که برایم پر از معمّایی

    من و تو، باد و عطر نارنجیم

    با خودت کی کنار می آیی؟

    با مراعات دوستت دارم

    تا از این بی نظیر تر نشوی

    از تو حرفی نزد خدا، می خواست

    سَر هر منبری هدر نشوی

    تو همان بکر بی مصادره ای

    تو همان آنِ شعرهای منی

    از تو من را به یاد می آرند

    تو فراخوان شعرهای منی

    حرف دل را چگونه تر بزنم؟

    تا به دردم سریع تر برسی

    تو که ای جان، به لب نمی آیی

    نرسد که به پشت سر برسی

    بی توکّل به دست آمده ای

    ترس از دست دادنت روزی

    می کشد عشق را به ویرانی

    می کشد عشق را به خودسوزی

    تو بزرگیّ و در توانم نیست

    که بخواهم تو را نگه دارم

    تو جهانی درون خود داری

    من جهان را کجا نگه دارم؟

    دست هایت برای پَر زدنت

    در دل خانه ها نمی گنجند

    رنگ این پیله های خاکی در

    بال پروانه ها نمی گنجند

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    آرزوبیرانوند
    Latest posts by آرزوبیرانوند (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *