معنی ذات البشام

معنی ذات البشام

  • معنی ذات البشام به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ باء در گویش ها و لهجه ها.

     


    معنی ذات البشام

    معنی : وادی ایست از بلاد هذیل .

     


    معنی ذات البشام در لغت نامه دهخدا

    ذات البشام. [ تُل ْ ب َ ] ( اِخ ) وادیئی است از بلاد هذیل :
    و حاولت النکوس بهم فضاقت
    علی ابراجها ذات البشام
    ( از المرصع ) ( معجم البلدان یاقوت ).

     


    معنی ذات البشام در فرهنگ فارسی

    وادی ایست از بلاد هذیل .

     


    پیشنهاد و نظر شما برای معنی واژه ذات البشام

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر تک‌تک ناگزیر را برمشمار احمد شاملو

    شعر یک نامه به یک زندانی نیما یوشیج

    سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی

     


     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    یاسمن

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *