آرند یکی و دیگری بربایند

آرند یکی و دیگری بربایند – 58

دکلمه صوتی آرند یکی و دیگری بربایند  – رباعی 58از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از بر هیچ‌کسی راز همی‌نگشایند ما را ز قضا جز این قدر ننمایند.     آرند یکی و دیگری بربایند بر هیچ‌کسی راز همی‌نگشایند   ما را ز قضا جز این قدر ننمایند پیمانهٔ عمر ماست می‌پیمایند  […]

آن‌کس که زمین و چرخ و افلاک نهاد

آن‌کس که زمین و چرخ و افلاک نهاد – 57

دکلمه صوتی آن‌کس که زمین و چرخ و افلاک نهاد  – رباعی 57از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از بس داغ که او بر دل غمناک نهاد بسیار لب چو لعل و زلفین چو مشک.     آن‌کس که زمین و چرخ و افلاک نهاد بس داغ که او بر دل غمناک نهاد[…]

آن‌ها که کهن شدند و این‌ها که نوند

آن‌ها که کهن شدند و این‌ها که نوند – 56

دکلمه صوتی آن‌ها که کهن شدند و این‌ها که نوند  – رباعی 56از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از هر کس به مراد خویش یک تک به دوند این کهنه‌جهان به کس نماند باقی.     آن‌ها که کهن شدند و این‌ها که نوند هر کس به مراد خویش یک تک به دوند[…]

آن را که به صحرای علل تاخته‌اند

آن را که به صحرای علل تاخته‌اند – 55

دکلمه صوتی آن را که به صحرای علل تاخته‌اند  – رباعی 55از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از بی او همه کارها بپرداخته‌اند امروز بهانه‌ای درانداخته‌اند.     آن را که به صحرای علل تاخته‌اند بی او همه کارها بپرداخته‌اند   امروز بهانه‌ای درانداخته‌اند فردا همه آن بود که درساخته‌اند     فردا[…]

آنان که محیط فضل و آداب شدند

آنان که محیط فضل و آداب شدند – 54

دکلمه صوتی آنان که محیط فضل و آداب شدند  – رباعی 54از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از در جمع کمال شمع اصحاب شدند ره زین شب تاریک نبردند برون.     آنان که محیط فضل و آداب شدند در جمع کمال شمع اصحاب شدند   ره زین شب تاریک نبردند برون گفتند[…]

چون عمر به سر رسد چه شیرین و چه تلخ

چون عمر به سر رسد چه شیرین و چه تلخ – 53

دکلمه صوتی چون عمر به سر رسد چه شیرین و چه تلخ  – رباعی 53از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از پیمانه چو پر شود چه بغداد و چه بلخ می نوش که بعد از من و تو ماه بسی.     چون عمر به سر رسد چه شیرین و چه تلخ پیمانه[…]

یک جرعهٔ می ز ملک کاووس به است

یک جرعهٔ می ز ملک کاووس به است – 52

دکلمه صوتی یک جرعهٔ می ز ملک کاووس به است  – رباعی 52از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از از تخت قباد و ملکت طوس به است هر ناله که رندی به سحرگاه زند.     یک جرعهٔ می ز ملک کاووس به است از تخت قباد و ملکت طوس به است  […]

هر سبزه که بر کنار جویی رسته‌ست

هر سبزه که بر کنار جویی رسته‌ست – 51

دکلمه صوتی هر سبزه که بر کنار جویی رسته‌ست  – رباعی 51از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از گویی ز لب فرشته‌خویی رسته‌ست پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی.     هر سبزه که بر کنار جویی رسته‌ست گویی ز لب فرشته‌خویی رسته‌ست   پا بر سر سبزه تا به خواری[…]

هر ذره که در خاک زمینی بوده‌ست

هر ذره که در خاک زمینی بوده‌ست – 50

دکلمه صوتی هر ذره که در خاک زمینی بوده‌ست  – رباعی 45از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از پیش از من و تو تاج و نگینی بوده‌ست گرد از رخ نازنین به آزرم فشان.     هر ذره که در خاک زمینی بوده‌ست پیش از من و تو تاج و نگینی بوده‌ست  […]

در هر دشتی که لاله‌زاری بوده‌ست

در هر دشتی که لاله‌زاری بوده‌ست – 49

دکلمه صوتی در هر دشتی که لاله‌زاری بوده‌ست  – رباعی 49از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از از سرخی خون شهریاری بوده‌ست هر شاخ بنفشه کز زمین می‌روید.     در هر دشتی که لاله‌زاری بوده‌ست از سرخی خون شهریاری بوده‌ست   هر شاخ بنفشه کز زمین می‌روید خالی‌ست که بر رخ نگاری[…]

نیکی و بدی که در نهاد بشر است

نیکی و بدی که در نهاد بشر است – 48

دکلمه صوتی نیکی و بدی که در نهاد بشر است  – رباعی 44از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از شادی و غمی که در قضا و قدر است با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل.     نیکی و بدی که در نهاد بشر است شادی و غمی که در قضا و قدر[…]

می نوش که عمر جاودانی این است

می نوش که عمر جاودانی این است – 47

دکلمه صوتی می نوش که عمر جاودانی این است  – رباعی 47از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از خود حاصلت از دور جوانی این است هنگام گل و باده و یاران سرمست.     می نوش که عمر جاودانی این است خود حاصلت از دور جوانی این است   هنگام گل و باده[…]

می لعل مذاب است و صراحی کان است

می لعل مذاب است و صراحی کان است – 46

دکلمه صوتی می لعل مذاب است و صراحی کان است  – رباعی 46از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از جسم است پیاله و شرابش جان است آن جام بلورین که ز می خندان است.     می لعل مذاب است و صراحی کان است جسم است پیاله و شرابش جان است   آن[…]

می خوردن و شاد بودن آیین من است

می خوردن و شاد بودن آیین من است – 45

دکلمه صوتی می خوردن و شاد بودن آیین من است  – رباعی 45از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از فارغ بودن ز کفر و دین دین من است گفتم به عروس دهر کابین تو چیست.     می خوردن و شاد بودن آیین من است فارغ بودن ز کفر و دین دین من[…]

مهتاب به نور دامن شب بشکافت

مهتاب به نور دامن شب بشکافت – 44

دکلمه صوتی مهتاب به نور دامن شب بشکافت  – رباعی 44از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت خوش باش و میندیش که مهتاب بسی.     مهتاب به نور دامن شب بشکافت می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت   خوش باش و میندیش[…]

من هیچ ندانم که مرا آن‌که سرشت

من هیچ ندانم که مرا آن‌که سرشت – 43

دکلمه صوتی من هیچ ندانم که مرا آن‌که سرشت  – رباعی 43از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بتی و بربطی بر لب کشت. .   من هیچ ندانم که مرا آن‌که سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بتی و بربطی[…]

دود-تو-برون-شود-ز-روزن-روزی-خاقانی

دود تو برون شود ز روزن روزی – ۳۵۱

دود تو برون شود ز روزن روزی خاقانی – رباعی ۳۵۱     دود تو برون شود ز روزن روزی مرغ تو بپرد از نشیمن روزی   گیرم که به کام دوست باشی دو سه سال ناکام شوی به کام دشمن روزی     ناکام شوی به کام دشمن روزی در قالب رباعی ضربه‌ی اصلی[…]

گر-من-نه-به-دل-داغ-برافکنده-امی-خاقانی

گر من نه به دل داغ برافکنده‌ امی – ۳۵۰

گر من نه به دل داغ برافکنده‌ امی خاقانی – رباعی ۳۵۰     گر من نه به دل داغ برافکنده‌ امی با تو ز غم آزاد و تو را بنده‌ امی   ور من نه ز دست چرخ پر کنده‌ امی رد پای تو کشته و به تو زنده‌ امی     رد پای[…]

سلطانی-و-طغرای-تو-نیکو-رویی-خاقانی

سلطانی و طغرای تو نیکو رویی – ۳۴۹

سلطانی و طغرای تو نیکو رویی خاقانی – رباعی ۳۴۹     سلطانی و طغرای تو نیکو رویی رویت زده پنج نوبت نیکویی   در خاقانی نظر کن از دل جویی کو خاک تو و تو آفتاب اویی     کو خاک تو و تو آفتاب اویی در قالب رباعی ضربه‌ی اصلی شعر در مصرع[…]

در-مجلس-باده-گر-مرا-یاد-کنی-خاقانی

در مجلس باده گر مرا یاد کنی – ۳۴۸

در مجلس باده گر مرا یاد کنی خاقانی – رباعی ۳۴۸     در مجلس باده گر مرا یاد کنی غمگین دل من به یاد خود شاد کنی   بیداد به یکسو نهی و داد کنی وز بندگی و محنتم آزاد کنی     وز بندگی و محنتم آزاد کنی در قالب رباعی ضربه‌ی اصلی[…]

خاقانی-اگر-سر-زده-یار-آیی-خاقانی

خاقانی اگر سر زدهٔ یار آیی – ۳۴۷

خاقانی اگر سر زدهٔ یار آیی خاقانی – رباعی ۳۴۷     خاقانی اگر سر زدهٔ یار آیی در سرزدگی مگر کله دار آیی   میکوش که گم کردهٔ دلدار آیی کر گمشدگی مگر پدیدار آیی     کر گمشدگی مگر پدیدار آیی در قالب رباعی ضربه‌ی اصلی شعر در مصرع آخر اتفاق می‌افتد. از[…]

راهی-که-در-او-خنگ-فلک-لنگ-شدی-خاقانی

راهی که در او خنگ فلک لنگ شدی – ۳۴۶

راهی که در او خنگ فلک لنگ شدی خاقانی – رباعی ۳۴۶     راهی که در او خنگ فلک لنگ شدی از وسعت او دل جهان تنگ شدی   در خدمت وصل تو روا داشتمی هر گامی مرا هزار فرسنگ شدی     هر گامی مرا هزار فرسنگ شدی در قالب رباعی ضربه‌ی اصلی[…]

ای-زلف-بتم-عقرب-مه-جولانی-خاقانی

ای زلف بتم عقرب مه جولانی – ۳۴۵

ای زلف بتم عقرب مه جولانی خاقانی – رباعی ۳۴۵     ای زلف بتم عقرب مه جولانی جادو صفتی گرچه به ثعبان مانی   آخر نه بهشت حسن را رضوانی دوزخ چه نهی در جگر خاقانی     دوزخ چه نهی در جگر خاقانی در قالب رباعی ضربه‌ی اصلی شعر در مصرع آخر اتفاق[…]

شب-های-سده-زلف-مغان-فش-داری-خاقانی

شب‌ های سده زلف مغان‌ فش داری – ۳۴۴

شب‌ های سده زلف مغان‌ فش داری خاقانی – رباعی ۳۴۴     شب‌ های سده زلف مغان‌ فش داری در جام طرب بادهٔ دلکش داری   تو خود همه ساله سدهٔ خوش داری تا زلف چلیپا و رخ آتش داری       تا زلف چلیپا و رخ آتش داری در قالب رباعی ضربه‌ی[…]

روزی-که-سر-زلف-چو-چوگان-داری-خاقانی

روزی که سر زلف چو چوگان داری – ۳۴۳

روزی که سر زلف چو چوگان داری خاقانی – رباعی ۳۴۳     روزی که سر زلف چو چوگان داری آسیمه دلم چو گوی میدان داری   آن شب که همی رای به هجران داری آفاق به چشم من چو زندان داری     آفاق به چشم من چو زندان داری در قالب رباعی ضربه‌ی[…]

از-شهر-تو-رفت-خواهم-ای-شهرآرای-خاقانی

از شهر تو رفت خواهم ای شهرآرای – ۳۴۲

از شهر تو رفت خواهم ای شهرآرای خاقانی – رباعی ۳۴۲     از شهر تو رفت خواهم ای شهرآرای جان را به وداع کوتهی روی بنمای   از جور تو در سفر بیفشردم پای دل را به تو و تو را سپردم به خدای     دل را به تو و تو را سپردم[…]

امروزبه-خشک-جان-تو-مهمان-منی-خاقانی

امروز به خشک جان تو مهمان منی – ۳۴۱

امروز به خشک جان تو مهمان منی خاقانی – رباعی ۳۴۱     امروز به خشک جان تو مهمان منی جان پیش کشم چرا که جانان منی   پیشت به دمی ز درد تو خواهم مرد دردت بکشم بیا که درمان منی     دردت بکشم بیا که درمان منی در قالب رباعی ضربه‌ی اصلی[…]

خاقانی-را-همیشه-بیغاره-زنی-خاقانی

خاقانی را همیشه بیغاره زنی – ۳۴۰

خاقانی را همیشه بیغاره زنی خاقانی – رباعی ۳۴۰   خاقانی را همیشه بیغاره زنی هم نیش به جان او چو جراره زنی   اندر غم تو دلم دو صد پاره شده است صد شعله بر این دل دوصد پاره زنی     صد شعله بر این دل دوصد پاره زنی در قالب رباعی ضربه‌ی[…]

خاک-شومی-گرنه-چنین-خون-خوریی-خاقانی

خاک شومی گرنه چنین خون خوریی – ۳۳۹

خاک شومی گرنه چنین خون خوریی خاقانی – رباعی ۳۳۹     خاک شومی گرنه چنین خون خوریی نازت برمی گرنه چنین کافریی   گر با دل من به دوستی درخوریی زین دیده بران دیده گرامی‌ تریی     زین دیده بران دیده گرامی‌ تریی در قالب رباعی ضربه‌ی اصلی شعر در مصرع آخر اتفاق[…]

سیمرغ-وصالی-ای-بت-عالی-رای-خاقانی

سیمرغ وصالی ای بت عالی رای – ۳۳۸

سیمرغ وصالی ای بت عالی رای خاقانی – رباعی ۳۳۸   سیمرغ وصالی ای بت عالی رای دادی لقبم همای گیتی آرای   من فارغم از دانهٔ هرکس چو همای تو نیز چو سیمرغ به کس رخ منمای       تو نیز چو سیمرغ به کس رخ منمای در قالب رباعی ضربه‌ی اصلی شعر[…]