در ایستگاه اتوبوس – شعر دایره پوریا پلیکان در ایستگاه اتوبوس تلویزیونی روشن مانده بود که آن همه حیوان در آنجا میدویدند تلویزیونمان روشن مانده است در خانه که پای این همه حیوان به اینجا باز شده هر صبح در همان ایستگاهی میایستم که دیروز ربوده شده بودم هر ظهر به همان ایستگاهی باز[…]