شعر ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش _ ادیب الممالک از زبان حبیب الله خان نامی بسردار منصور نگاشته ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش تا ساخته کار دو جهان از هنر خویش حاجت بمه و مهر و سپهرت نبود زانک روشن شده چرخ تو ز شمس و قمر خویش […]
شعر ای مولد فرخنده دارای جهاندار _ ادیب الممالک ای مولد فرخنده دارای جهاندار امسال فراز آمده ای خوب تر از پار خوب آمدی و فرخ و فرخنده و نیکو شاد آمدی و خرم و زیبا و بهنجار هر سال تو از سال دگر خوب تر آیی امسال به از پاری چون[…]
شعر ماه رمضان روی نهان کرد اگر چند _ ادیب الممالک ماه رمضان روی نهان کرد اگر چند دلهای کسان را همه اندر تعب افکند چندانکه بد از روزه دل مردم غمگین شد ز آمدن عید درونها همه خرسند عید آمدن و رفتن روزه شده توأم چون آمد فروردین با رفتن اسفند[…]
شعر ای دوخته بر قد تو دیبای صدارت _ ادیب الممالک ای دوخته بر قد تو دیبای صدارت طالع ز بنانت ید بیضای صدارت با نقد شرف خواسته سرمایه دولت با گنج هنر یافته کالای صدارت عدل است خلیل تو در ایوان ریاست عقل است دلیل تو به صحرای صدارت عقلت[…]
شعر گویند فریدون چو شدش کار جهان راست _ ادیب الممالک گویند فریدون چو شدش کار جهان راست آهنگ طرب کرد و بکف ساغر می خواست با ناز بکاخ آمد و بر تخت فراشد با کبر در ایوان شد و بر مسند بنشاست برخواند امیران را هر جا ز که و مه[…]
شعر امروز که حقرا پی مشروطه قیام است _ ادیب الممالک امروز که حقرا پی مشروطه قیام است بر شاه محمدعلی از عدل پیام است کای شه به زمینت زند، این توسن دولت کامروز بزیر تو روان گشته و رام است این طبل زدن زیر گلیمت نکند سود چون طشت تو بشکسته[…]