ای مولد فرخنده دارای جهاندار

ای مولد فرخنده دارای جهاندار

  • شعر ای مولد فرخنده دارای جهاندار _ ادیب الممالک

     

    ای مولد فرخنده دارای جهاندار

    امسال فراز آمده ای خوب تر از پار

     

    خوب آمدی و فرخ و فرخنده و نیکو

    شاد آمدی و خرم و زیبا و بهنجار

     

    هر سال تو از سال دگر خوب تر آیی

    امسال به از پاری چون پار ز پیرار

     

    روزی که تو آیی برود انده دلها

    یارب که تو در دهر همی آیی بسیار

     

    گر روشنی چرخ ز ماهش بودای عید

    تو روشنی از شاه جهان داری هشدار

     

    این گنبد گردان برخ شاه تو نازد

    با آن همه خورشید و مه و ثابت و سیار

     

    سلطان جهان داور بخشنده گیتی

    خورشید جهان سایه پاینده دادار

     

    شمس ملکان و ملک تاج گذاران

    تاج سر شاهان جهان سید احرار

     

    شیران به گه رزمش چون ضیغم پرچم

    شاهان به صف بزمش چون صورت دیوار

     

    فرخنده مظفر شه عادل که هماره

    با بخت جوان باشد و با طالع بیدار

     

    گیتی ز عطایش ببرد نعمت جاوید

    گردون ز رکابش طلبد خاتم زنهار

     

    گنج است نوالش بگه بخشش و رادی

    شیرست شکارش بگه کوشش و پیکار

     

    دینار پراکنده کند دست کریمش

    گوئی دل و دستش به ستوهست ز دینار

     

    در باغ جهان شاه درختی است که دارد

    از دانش و داد و دین شاخ و تنه و بار

     

    در سایه هر شاخش آسوده جهانی

    وز سایه یزدان نه شگفت است چنین کار

     

    زین کشن درخت است یکی شاخ برومند

    نوئین جهان گیر جهان بخش جهاندار

     

    آن نیر دولت که ز تأیید الهی

    بر کشور شرق آمده فرمانده و سالار

     

    آن قاعده دولت و آن قائمه ملک

    آن داهیه دهیا و آن صارم بتار

     

    بینا بهمه راز و خجسته بهمه امر

    دانا بهمه شغل و ستوده به همه کار

     

    از لهو و لعب معرض و از عیش و طرب دور

    با فضل و هنر جفت و به فرهنگ و خرد یار

     

    گوشش پی فرمان شه و رای اتابیک

    قصدش سوی شرع و روش احمد مختار

     

    باده نخورد ور بخورد مست نگردد

    می مست ازو گردد و وی ماند هشیار

     

    اندیشه و کلک و لبش آسوده نباشند

    یک لحظه ز تدبیر و ز تحریر و ز گفتار

     

    در فکرت او سهو و خطا راه نیابد

    این را من ازو تجربه کردستم صد بار

     

    اشباه فزونند مر او را بهمه ملک

    اما همه گفتاری و او یکسره کردار

     

    آنجا که ببارد ز کف رادش گوهر

    آنجا که بتابد ز رخ پاکش انوار

     

    خیره ز چه رو باری ای ابر بهاری

    یافه بکجا تابی ای ماه ده و چار

     

    ای مایه دانش را فرهنگ تو میزان

    ای گوهر معنی را فضل تو خریدار

     

    تا من ببر و دوش عروسان معانی

    از مدح تو آراستم این دیبه زرتار

     

    برکند ز بر فرخی و افکند از سر

    آن حله دهقانی و آن سگزی دستار

     

    تا در سر بازار جهان در طلب سود

    آن را که متاعیست کشد بر سر بازار

     

    هر ساله به میلاد شهنشاه جوان بخت

    بنشین ز بر تخت باقبال و بده بار

     

    تابنده به شکرانه سر سبزی دولت

    در پای تو از شعر گهر سازد ایثار

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    چون مرغ دلت پرید ناگه تو که‌ ای؟ – ۳۱۱

    زعفران و ترنج و خون

    برادران بجهان اعتمادکی شاید

    راستی که در دوره تیره و تاری زندگی می‌کنم – آهای آیندگان

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    ای مولد فرخنده دارای جهاندار

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای مولد فرخنده دارای جهاندار امسال فراز آمده ای خوب تر از پار خوب آمدی و فرخ و فرخنده و نیکو شاد آمدی و خرم و زیبا و بهنجار» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «هر ساله به میلاد شهنشاه جوان بخت بنشین ز بر تخت باقبال و بده بار تابنده به شکرانه سر سبزی دولت در پای تو از شعر گهر سازد ایثار» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر ای مولد فرخنده دارای جهاندار ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر ای مولد فرخنده دارای جهاندار ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *