شعر ای دوخته بر قد تو دیبای صدارت _ ادیب الممالک
ای دوخته بر قد تو دیبای صدارت
طالع ز بنانت ید بیضای صدارت
با نقد شرف خواسته سرمایه دولت
با گنج هنر یافته کالای صدارت
عدل است خلیل تو در ایوان ریاست
عقل است دلیل تو به صحرای صدارت
عقلت نشود تیره ز جادوی زمانه
مغزت نشود خیره ز سودای صدارت
مغرور نگردی تو ز افسانه دیوان
مخمور نباشی تو ز صهبای صدارت
رای تو شهابی است به گردون سیاست
کلک تو نهنگی است بدریای صدارت
ای کور و کران مژده که روح القدس آمد
از معجزه لعل مسیحای صدارت
المنة لله که بیاراست شهنشه
توقیع کمال تو بطغرای صدارت
ای گشته ترا جفت بکابین عدالت
معشوق دلارام دلارای صدارت
در گوش تو شد قرطه زرین سعادت
همدوش تو شد شاهد زیبای صدارت
از شاخ تو سر زد گل بویای حقایق
در کاخ تو در شد بت رعنای صدارت
آنی که صدارت بتقاضای تو برخاست
طبع تو نکرده است تقاضای صدارت
تو پا بسر و چشم صدارت بنهادی
و اکفآء تو جان ریخته در پای صدارت
چون دست صدارت ز تو شد قدرت خود را
بنمای ز بازوی توانای صدارت
شاید که همی درنگری کار جهان را
با روشنی دیده بینای صدارت
شادا و خوشا خرم و خوبا که بتابید
در جام تو شد آب گوارای صدارت
طوبی و هنیئا و مریئا لک کامروز
در کام تو شد شهد مصفای صدارت
شیرین شودت کام که خالیگر گردون
آراسته خوان تو به حلوای صدارت
با این همه شیرینی و چربی عجبم زانک
گرمی نرسد بر تو ز صفرای صدارت
پر زهر بود ساغر جلاب وزارت
پر خار بود خوشه خرمای صدارت
اما تو بتدبیر بگیری رطب از خار
و افشانی پادزهر بمینای یصدارت
ای خواجه من آنم که نکردم بهمه عمر
کاری که پسندش نکند رای صدارت
گر درزی فکرم گه و بیگاه همیدوخت
دیبای سخن بر قد و بالای صدارت
از زحمت من خسته نگشتی دل دستور
وز پیکر من تنگ نشد جای صدارت
نه سفره صدرالوزرا مرتع من بود
نه شد شرف بنده یغمای صدارت
بودم به دبستان خود از کنگره چرخ
مانند عطارد به تماشای صدارت
نادیده قدم چرخ دو تا در بر آنکس
کاندر ز بر مسند یکتای صدارت
اما چو صدارت بتو شیدا شده امروز
من نیز شدم واله و شیدای صدارت
بی خدعه و اغراق به یک جو نستانم
حکمی که ندارد خط و امضای صدارت
بر نام همیون ترا خواهم ابدالدهر
در بام فلک خطبه ی غرای صدارت
مطالب بیشتر در:
ادیب الممالکشعر مشروطه
وزن شعر: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعر: قصیده
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
من که امروز این سطرها را به آواز می خوانم – چیستان ها
دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند – 246
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
ای دوخته بر قد تو دیبای صدارت
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای دوخته بر قد تو دیبای صدارت طالع ز بنانت ید بیضای صدارت با نقد شرف خواسته سرمایه دولت با گنج هنر یافته کالای صدارت» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «بی خدعه و اغراق به یک جو نستانم حکمی که ندارد خط و امضای صدارت بر نام همیون ترا خواهم ابدالدهر در بام فلک خطبه ی غرای صدارت» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
شعر ای دوخته بر قد تو دیبای صدارت ادیب الممالک
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر ای دوخته بر قد تو دیبای صدارت ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024