پاییز

پاییز

پاییز   من در این فصل خزان می شود با خبری خوب مواجه بشوم ؟ دو سه روزی برود بعد از آن همه دوری باز باران بشود ؟ از دور بینمش و آفتاب کج بشود سایه ام زودتر از من به سمتش بخزد من اگر ، کوله در دست به سویش بروم شاید از کف[…]

عقل و دل

عقل و دل

عقل و دل   سهم از عشق مرا قد یه دنیا دادند همه انگشت اشاره به سمتم به تماشا دادند   دوستانم شعر از روی تمسخر خواندند و مرا مثل یه دیوانه تشابه دادند   مثل آدم که از آسمان می افتد سهم من را فقط از سردی حوا دادند   اشک در چشم؛چشم بر[…]

انتظار شاعر

انتظار شاعر

انتظار شاعر   دلم گرفته و میخواهد به آسمان پر بزند چه می شود اگر همین امشب بی خبر,با شاخه ای گل بیاید و سر بزند.. , مگر چه میخواهم من عاشق چه می شود اگر مثل قدیم بی ریا,از دوست داشتنم دم بزند.. , هستم ولی بدون اون چه کنم چه می شود اگر[…]

فصل تناقض

فصل تناقض

فصل تناقض   دوباره خزان است و شاعر قلم به دست گیرد چو بالهای عیسی بسوزد هم ز حوا خبر گیرد , ممل نی زِ رسوایی هَماره و ممکن نیست که این شوخدیده حاشا ز عاشقی حذر گیرد , چه عمری که یادش قدم زدم افسوس,می شود؟ درخت کهنسال کوچه ى قدیمی ثمر گیرد ؟[…]

نمی رود زِ خاطرم چشمان سـیـاهــــت

نمی رود زِ خاطرم چشمان سـیـاهــــت

نمی رود زِ خاطرم چشمان سـیـاهــــت   پیر شدم نمی رود زِ خاطرم چشمان سـیـاهــــت هر روز ضربه می زند،ضجّه می زنم به فکر و خیالت ؛ زِ خودبینی اختران به گوشهِ چشم نظری کن به آسمان ستاره ها چه ملتمسانه فرونشستند زِ شعاع نگاهـــت ؛ به باغ و گلستان چو آنی قدم نهی با[…]

ستاره من کجاست

ستاره من کجاست

ستاره من کجاست   نمیدانَم هرچه میکنیم درخت دلمان بی ثَمر شده است و عشق در این زمانه بدقِلِق چه بی اثر شده است . جلادِ تبر به دست که می رود به سوی درخت نمیداند چه جان ها که قربانی تفکرِ یک نفر شده است . به خندهِ کودکانِ پاکِ شهرها ترحم نمی شود[…]

تلقین

تلقین

تلقین   من با خودم در خیال خودم حرفـــ می زنم چه روز خوبی, چه هوایی, شیطنت, همســـــــر رویـــاهایم را بغل میــزنم ؛ این پا روی آن پا به آسایش که لم می دهم چشم بسته, قلبــــ آرام, سکوتــــ, از تمامــــ دنیــــــــــا دل می کنم ؛ ناگاه تخیل عمق رویا به مهر جبر جرم می[…]