ستاره من کجاست

ستاره من کجاست

  • ستاره من کجاست

     

    نمیدانَم هرچه میکنیم درخت دلمان بی ثَمر شده است
    و عشق در این زمانه بدقِلِق چه بی اثر شده است
    .
    جلادِ تبر به دست که می رود به سوی درخت نمیداند
    چه جان ها که قربانی تفکرِ یک نفر شده است
    .
    به خندهِ کودکانِ پاکِ شهرها ترحم نمی شود
    از این سکوت طولانی چه گوش ها که کَر شده است
    .
    همان کسی که به دل پروراندیَش به مِهر
    بیا و بین عَجَب حریفی قَدَر شده است
    .
    ستاره من کجایی ، که عمریست دَم نزدم
    دل مهجورم همچو منظومه ای بی قَمَر شده است
    .
    پادشاه کُفر زِ سرباز پیاده نیز می هراسد
    مَلالی نیست همچو ارتشی بی نفر شده است
    .
    ستاره من کجایی ، کجایی که ببینی
    چه فلسفه های مُضحِکی که عَلَم شده است
    .
    زِ جَهل این جماعتِ چِرکینُ منحرف
    زمانیست که رَنجِ دلم به رنگِ قَلَم شده است
    .
    بگویید ستاره من کجاست نیاید
    نیاید که آدمی همچو سنگ شده است
    .
    و چه زیبا گفت نرود میخِ آهنین در سنگ
    تلخ است بین بد و بدتر جنگ شده است
    .
    همان مُهری که با اشک می رویم به حسرتِ سُجود
    زِ تزویر اهل دیانت به پیشانیِمان اَنگ شده است
    .
    همان رأیی که با عِلم می دهیم به اُمیدِ صعود
    به تدبیرِ اهل سیاست کمرنگ شده است
    .
    ستاره من کجایی ، که بارشِ باران دِلرُبا
    به چترِ عاشقِ تنها چه دلگیر شده است
    .
    میان سردیِ روحِ مُردهِ مَردمِ خودپرست
    فکر دیدنِ دوبارهِ توست که به جانم اِکسیر شده است
    .
    نمی دانم در این عالَم پُر از تنفر و مُضحِک و خشن
    ستاره من کجایی بیا ، بیا که خیلی دیر شده است …!

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    عیسی علی نیا
    Latest posts by عیسی علی نیا (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *