عقل و دل

عقل و دل

  • عقل و دل

     

    سهم از عشق مرا قد یه دنیا دادند

    همه انگشت اشاره به سمتم به تماشا دادند

     

    دوستانم شعر از روی تمسخر خواندند

    و مرا مثل یه دیوانه تشابه دادند

     

    مثل آدم که از آسمان می افتد

    سهم من را فقط از سردی حوا دادند

     

    اشک در چشم؛چشم بر در؛به خیالت بودم

    چشم و قلب و همه اعضا خبر از بودن بی جا دادند

     

    و اگر اشکی از گوشه چشمم افتاد

    همه از گوشه چشمان به سمتم چه نگاهی دادند

     

    به خیالم خوب بودم چقدر از دید همه

    همه از روی ترحم پر و بالم دادند

     

    فکر ناخواسته و درد دل و حال وخیم

    هرچه که فکر کنید رنج و عذابم دادند

     

    من اگر قدرت ابراز تفکر داشتم

    شاید این مردم دهن بین دلی می دادند

     

    تا که این حال ندارم نشود ورد زبان

    برخلافش همچو آهو به شکارم دادند

     

    عقل و دل با هدف گفتن عاشق بودن

    یکدگر را ناسزاهای رکیکی دادند

     

    و من و بارش باران و هوایت به سرم

    بخدا بر دل من حال عجیبی دادند

     

    ولی ای کاش که روزی برسد دیدارت

    تازگی ها وعده های دل فریبی دادند

     

    دیگر حسی نمانده که بخواهم باشم

    شاید باید به تسامح مرا انگیزه ای می دادند

     

    ولی افسوس که زخمم را نمک پاشیدند

    در جوانی مرا قد یه عمر موی سفیدم دادند

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    عیسی علی نیا
    Latest posts by عیسی علی نیا (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *