شعر تو مرا اختراع کردی – آنا آخماتووا
تو مرا اختراع کردی
چنین انسانی در زمین نمی شود یافت
چنین انسانی زمینی
هرگز نبوده است
نه دکتری می تواند التیامش دهد
نه شاعری آرامش کند…
شبحی سایه وار
شب و روز در اختیار دارد او را
در سالی باور نکردنی همدیگر را دیدیم
زمانی که قدرت دنیا فروکش می کرد
همه چیز سوگوار بود،
همه چیز در نگون بختی افسرده بود
و تنها گورها بودند سرزنده و شاداب
کناره ی رود نوا تاریک بود چون قیر،
بی هیچ چراغی
شب چون دیواری ضخیم
در پیرامون ِ ما
در این زمان بود
صدای من تو را خواند
چرا هنوز نمی دانم
و تو پیش من آمدی گویی رهنمون شده
از سوی ستاره ای
آن پاییز فاجعه آمیز
پا نهاده بود درون ِ خانه ای ویران
که از آن فوجی از اشعارِ سوخته
برخاسته بود
مترجم : احمد پوری
از مجموعۀ کتاب هفتم
پیشنهاد ویژه برای مطالعه:
شعر چو خسرو دید ماه خرگهی را نظامی – خسرو و شیرین
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
شعر جهان
تو مرا اختراع کردی
شعری که خواندیم اثر «آنا آخماتووا» بود،آخماتووا از «شاعران روس» است. شعر بالا با سطر «تو مرا اختراع کردی» شروع می شود. کدام سطرِ شعر برای شما جذابیتِ بیشتری ایجاد می کند؟
دیدگاه شما درباره شعر تو مرا اختراع کردی
دیدگاهتان را درباره ی شعر تو مرا اختراع کردی آنا آخماتووا ، این شاعر خوبِ روسیه بنویسید. اگر ترجمه ی دیگری از این شعر سراغ دارید، آن را در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا روی صفحه کار شود. و اگر تمایل دارید می توانید این شعر را با صدای خودتان بخوانید یا ویدیویی از آن درست کنید و در بخش دیدگاهها به اشتراک بگذارید.
- هر که در من است پرنده است – در ستایش رَحِم - سپتامبر 1, 2023
- شهر وجود ندارد – شب پر ستاره - سپتامبر 1, 2023
- یک دسته نامه دارم – اختراع خداحافظی - سپتامبر 1, 2023