7 جمله معروف هر روز یک قدم نزدیکتر یالوم و جینی الکین: در این مطلب 7 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب هر روز یک قدم نزدیکتر یالوم و جینی الکین را گلچین کرده ایم.این جملات تکه کتاب های نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که میتوانید به وسیلهی دکمههای زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.
متن زیبا اروین د یالوم
7 جمله معروف هر روز یک قدم نزدیکتر یالوم و جینی الکین
از جینی خواستم که بهجای پرداخت مالی، خلاصهای صادقانه از هر جلسه بنویسد، که نه تنها شامل واکنشهای او به رویدادها باشد، بلکه تصویری از زندگی پنهان جلسه هم میشد، یک نوشته از عمق درمان؛ در واقع همهی افکار و خیالبافیهایی که هرگز درون روشنایی روز پدیدار نمیشوند. (هر روز یک قدم نزدیکتر – صفحه ۳۰)
جینی جلسه را با گفتن این جمله شروع کرد که محتوای صحبتهایم در آخرین ملاقات بهخصوص دربارهی ناتوانیاش در ابراز خشم بسیار درست است. او نه تنها در بیان خشمش ناتوان است، بلکه به طرز وحشتناکی در جمعی که دیگران خشمگین میشوند، ناراحت و معذب است. (هر روز یک قدم نزدیکتر – صفحه ۱۳۲)
مدتی از جلسه را دربارهی افسردگیاش صحبت کرد، دربارهی دلسردیاش، دربارهی این حقیقت که آخرین ملاقات خیلی بد بوده، زیرا در آن جلسه، او را برای برخی از پاسخها که نمیدانسته و نمیتوانسته ارائه دهد، تحت فشار قرار دادهام. (هر روز یک قدم نزدیکتر – صفحه ۱۷۷)
جملات معروف کتاب هر روز یک قدم نزدیکتر یالوم و جینی الکین
از آخرین جلسه، او کاملا در خیالپردازیهایش که بیشتر آنها در زمینهی زندگیاش در آیندهاند غرق شده است. در این خیالپردازیها او سی ساله است شاید سی و پنج ساله، تنها زندگی میکند، تیرهبخت، ناکام، ناراحت، در یک شغل پست مانند شعبهای از فروشگاه کار میکند. گاه و بی گاه مردم او را میبینند، شاید من یا والدینش هم او را میبینیم و سپس خیالپردازی با رفتن او درون یک دورهی طولانی گریه که در آن او دلسوزی به حال خود را حس میکند، قطع میشود. (هر روز یک قدم نزدیکتر – صفحه ۲۴۱)
دکتر یالوم همیشه تلاش میکند به من نشان دهد که همهی مردم زوایای پنهانی دارند. (هر روز یک قدم نزدیکتر – صفحه ۲۵۹)
وقتی جلسه را متوقف کردم و گفتم: «خب حدس میزنم واقعا زمان آن فرا رسیده که خداحافظی کنیم» هر دو برای چند ثانیه بیحرکت و یخزده ماندیم. او گریه کرد و گفت: «تو خیلی شگفتانگیزی که این کار را برای من انجام دادی.» من واقعا نمیدانستم باید چه بگویم، ولی کلماتی که از دهان من بیرون آمد این بود: «من هم خیلی از آن سود بردم جینی.» و واقعا همان قدر بهره بردهام. سپس او دفتر را ترک کرد. نه یک اختلال شخصیت مرزی، یک شخصیت نامساعد، یک نوروتیک وسواسی، یک شیزوفرنیک پنهان، یا هر یک از دیگر جنایتهایی که ما روزانه مرتکب میشویم. او به عنوان جینی رفت و من دلم برای او تنگ خواهد شد. (هر روز یک قدم نزدیکتر – صفحه ۳۷۳)
تفسیر حالتی از روشنگری است. بسیاری از رفتارهای ما به وسیله نیروهایی که در ضمیر هشیار ما نیستند، کنترل میشوند. چیزی که ممکن است در واقع به عنوان یک تعریف از بیماری روانی گفته شود، این است که ما از نظر ذهنی بیمار هستیم، به این معنی که به وسیلهی نیروهای ناهشیار هدایت میشویم. رواندرمانی، همانطور که من با جینی عمل کردم، کوشش میکند تا تاریکی را برای شخم زدن قلمرو روانشناسی از ناهشیار به وسیلهی نورافکن خرد روشن کند. فرایند تفسیر، یک مرحله از تلاش برای کمک کردن به جینی برای به عهده گرفتن کنترل زندگیاش بود. (هر روز یک قدم نزدیکتر – صفحه ۳۹۷)
پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان هر روز یک قدم نزدیکتر یالوم و جینی الکین
شعر سخت است گرچه مرگِ پدر بر پسر همی ایرج میرزا
تحلیل انسجام و هماهنگی انسجامی در شعری کوتاه از شاملو
شعر یک وجب ساخته آخر نشود قبر حکیم ایرج میرزا
- رستَم ازین نفس و هوی، زنده بلا مرده بلا-38 - فوریه 21, 2023
- یارْ مرا، غارْ مرا، عشقِ جگَرخوار مرا-37 - فوریه 18, 2023
- خواجه بیا، خواجه بیا، خواجه دِگَربار بیا -36 - فوریه 18, 2023