6 جمله معروف مغازه خودکشی ژان تولی: در این مطلب 6 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب مغازه خودکشی ژان تولی را گلچین کرده ایم.این جملات تکه کتاب های نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که میتوانید به وسیلهی دکمههای زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.
متن زیبا ژان تولی
6 جمله معروف مغازه خودکشی ژان تولی
وقتی به اتاقخوابش برگشت، زنش به بالشت تکیه داده بود و مجله میخواند. زن پرسید «کی بود؟»
«نمیدونم. یه بیچارهای که تفنگش گلوله نداشت. چیزی رو که دنبالش بود از توی جعبهی مهمات پیدا کردم و بهش دادم. دیگه میتونه مغزش رو بترکونه. داری چی میخونی؟»
«آمار پارساله: هر چهل دقیقه یک خودکشی، صد و پنجاه هزار اقدام به خودکشی که فقط دوازده هزارتاش به مرگ منجر میشه. باورنکردنیه.»
«آره همینطوره. چهقدر آدم هست که میخوان راحت بشن و موفق نمیشن… خوشبختانه ما واسهی این کار اینجاییم. چراغ رو خاموش کن عزیزم.» (کتاب مغازه خودکشی – صفحه ۱۵)
خانم تواچ همچنان پای صندوق ایستاده بود و نمیتوانست چشم از کالسکهی بچه بردارد. کالسکه تکان میخورد و جیرجیرِ صدایش با طنین خندهی بچه میآمیخت. آقا و خانم تواچ مات و متحیر به یکدیگر نگاه کردند. «لعنتی…» (کتاب مغازه خودکشی – صفحه ۹)
«آلن! آخه چندبار باید بهت بگم؟ وقتی مشتریهامون از مغازه خرید میکنن، بهشون نمیگیم بهزودی میبینمت. ما باهاشون وداع میکنیم. چون دیگه هیچوقت برنمیگردن. آخه کِی این رو توی کلهت فرو میکنی؟» لوکریس تواچ با عصبانیت کاغذی را پشت خود در دستان گره کردهاش پنهان کرده بود که با تکانهای عصبیِ او میلرزید. بچهی کوچکش روبهروی او ایستاده بود و بشاش و مهربان نگاهش می کرد. خانم تواچ خم شد و با لحن سرزنشآمیز محکمتری گفت «و یه چیز دیگه؛ این جیکجیک کردنت رو تموم کن. وقتی یکی میآد این جا نباید بهش بگی – ادای آلن را درمیآورد – «صبح به خیر.» تو باید با لحنِ یه بابامُرده بهشون بگی «چه روزِ گندی مادام.» یا مثلا بگی «امیدوارم اون دنیا جای بهتری براتون باشه، موسیو.» خواهش میکنم لطفا این لبخندِ مسخره رو هم از رو صورتت بردار. میخوای این یه لقمه نون رو ازمون بگیری؟ آخه این چه رفتاریه که وقتی یکی رو میبینی چشمهات رو میچرخونی و دستهات رو میبری پشت گوشت و تکونشون میدی؟ فکر کردی مشتریها میآن این جا لبخندِ ابلهانهی تو رو ببینند؟ واقعا میری روی مُخم. مجبورمون می کنی پوزه بند بهت ببندیم. (کتاب مغازه خودکشی – صفحه ۱۰)
زنده بودن زمان میبرد. از همهچیز بریدن هم زمان میبرد. «میخوام بخوابم.» مسئله این است که فردا دوباره باید به زندگی ادامه بدهد
جملات معروف کتاب مغازه خودکشی ژان تولی
ما خودکشی رو تضمین میکنیم. اگه نمُردید، پولتون رو پس میدیم. حالا بفرمایید، از این خرید پشیمون نمیشید. ورزشکاری مثل شما! فقط یه نفس عمیق بکشید و برید سمت هدفتون. در ضمن همونطور که همیشه میگم، «شما فقط یکبار میمیرید، پس کاری کنید که اون لحظه فراموشنشدنی باشه.» (کتاب مغازه خودکشی – صفحه ۲۰)
ما همیشه با محصولات طبیعی و حیاتوحش مشکل داشتیم. از قورباغههای طلایی بگیر تا افعی و عنکبوت سیاه! میدنید چیه؟ مشکل اینه که مردم بهقدری تنهان که حتا وقتی این موجودات زهردار رو هم به اونها میفروشیم، باز جذبشون میشن. عجیب اینکه این موجودات هم همون حس رو دارند و نیششون نمیزنند. (کتاب مغازه خودکشی – صفحه ۳۲)
زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم بهت سخت میگذرونه. این ماییم که بهش ارزش میدیم. با همهی کمبودهایی که این دنیا داره، زیباییهای خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمیشه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهی پر لیوان رو ببینیم. (کتاب مغازه خودکشی – صفحه ۸۴)
پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان مغازه خودکشی ژان تولی
شعر صبحدم کاین مرغ گیهان آشیان بامداد ایرج میرزا
نارنجی پوش(تقدیم به قشر زحمتکش جامعه)
- رستَم ازین نفس و هوی، زنده بلا مرده بلا-38 - فوریه 21, 2023
- یارْ مرا، غارْ مرا، عشقِ جگَرخوار مرا-37 - فوریه 18, 2023
- خواجه بیا، خواجه بیا، خواجه دِگَربار بیا -36 - فوریه 18, 2023