15 جمله معروف آنک نام گل اومبرتو اکو

15 جمله معروف آنک نام گل اومبرتو اکو – تکه کتاب

  • 15 جمله معروف آنک نام گل اومبرتو اکو: در این مطلب 15 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب آنک نام گل اومبرتو اکو را گلچین کرده‌ایم. این جملات تکه کتاب ها نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که می‌توانید به  دکمه‌‌های زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.

     

     

    متن زیبا اومبرتو اکو

     

     

    15 جمله معروف آنک نام گل اومبرتو اکو

     

    خدا از ما مى‌خواهد در مسایل مبهمی که متون مقدس تصمیم‌گیری را به عهده‌ی خودمان گذاشته‌اند، عقل خود را به کار گیریم. و وقتی کسی می‌خواهد که فلان قضیه را باور کنید، نخست باید آن را بیازمایید تا ببینید پذیرفتنی است یا نه، زیرا عقل موهبت الهی است و هرچه به عقل ما پذیرفتنی است به ناچار نزد عقل ربوبی نیز مقبول است، و بعلاوه ما به دلالت عقل خود، با استفاده از قیاس و اغلب با نفی، عقل ربوبی را می‌شناسیم. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۲۲۵)

     

     

    قدیس بنیان‌گذار فرقه‌ی ما، راهب نساخ را به گونه‌ای کاملا متفاوت تصور کرده بود، کسی که بدون فهمیدن نسخه‌برداری می‌کند، تسلیم اراده‌ی خداست، نوشتن برایش عبادت است و‌ مشغول عبادت است زیرا می‌نویسد. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۳۰۹)

     

     

    دانش مثل سکه نیست که حتی در معاملات شرم‌آور نیز دست‌نخورده و سالم می‌ماند؛ بیشتر مثل جامه‌ای زیباست که بر اثر پوشیدن و‌ نمایش مندرس می‌شود. آیا واقعا کتاب هم مثل این نیست؟ (کتاب آنک نام گل – صفحه ۳۱۰)

     

     

    همان‌گونه که افراط در خوشی جنگجو را سست و نالایق بار می‌آورد، این افراط در عشق متملکانه و کنجکاوانه کتاب را در برابر بیماری‌های کشنده آسیب‌پذیر می‌سازد. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۳۱۱)

     

     

    عشق چیست؟ چیزی در جهان نیست، اعم از انسان و شیطان و هرچیز دیگر که من به اندازه‌ی عشق به آن مشکوک باشم، چون عشق بیش از هرچیز دیگر در روح نفوذ می‌کند. هیچ‌چیز مثل عشق دل را انباشته نمی‌کند و به بند نمی‌کشد. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۳۷۸)

     

     

     

    یکی رو به او‌ فریاد زد: «آخر تو برای چه می‌میری؟» و او جواب داد: «برای حقیقتی که در اندرون من خانه کرده و فقط با مرگم می‌توانم آن را اظهار کنم.» (کتاب آنک نام گل – صفحه ۴۰۱)

     

     

    ما امور را از طریق عشق بهتر مى‌شناسیم تا از طریق دانش. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۴۷۰)

     

     

    جملات معروف کتاب آنک نام گل اومبرتو اکو

     

     

    چقدر منظره‌ی طبیعت زیباست، آنگاه که حکمت نابخردانه‌ی بشر هنوز در آن دست نبرده است! (کتاب آنک نام گل – صفحه ۴۷۳)

     

     

     

    انسان حتی از فرط خدادوستی نیز می‌تواند مرتکب گناه شود. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۶۴۷)

     

     

    در این جامعه مدتی است که افعی غرور چنبره زده، ولی چه غروری؟ غرور قدرت؟ آن هم در صومعه‌ای که از جهان منزوی است؟ نه، البته نه، غرور ثروت و مکنت؟ برادرانم، پیش از آن جهان پر از طنین مباحثات طولانی در باب فقر و مالکیت شود، از روزگار بنیانگذار فرقه‌ی ما تا کنون، حتی آنگاه که همه‌چیز داشتیم، هرگز چیزی نداشتیم و ثروت راستین ما رعایت «قاعده» نیایش و کار بود. اما از کار ما، کار فرقه ما و به خصوص کار این صومعه، بخشی – و درواقع جوهر آن – مطالعه و حفاظت از دانش است. می‌گویم حفاظت از دانش، نه جستجوی دانش، چون خاصیت دانش، به مثابه‌ی امری الهی این است که کامل است و از روز نخست در کمال کلمه، خود را برای خویش بیان می‌کند. می‌گویم حفاظت و نمی‌گویم جستجو، چون خاصیت دانش به مثابه‌ی امری بشری این است که از موعظه‌های پیامبران تا تفاسیر آباء کلیسا در طی قرن‌ها تعریف و تکمیل شده. پیشرفت و واگشت اعصار در تاربخ دانش وجود ندارد، بلکه حداکثر نوعی تکرار متوالی و والا وجود دارد. تاریخ بشر پیش می‌رود و حرکت آن متوقف‌شدنی نیست. حرکتی که با آفرینش آغاز می‌شود و از مسیر بازخرید گناهان به سوی بازگشت پیروزمندانه‌ی مسیح پیش می‌رود، مسیحی که سوار بر مرکبی از ابر برای داوری زندگان و مردگان خواهد آمد؛ اما دانش بشری و الهی این مسیر را دنبال نمی‌کند: استوار چون بارویی که تسلیم نمی‌شود، آنگاه که فروتن‌ایم، و گوش‌به‌زنگ ندایش تا این راه را دنبال کنیم، ما را به درون راه می‌دهد. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۶۷۲)

     

     

     

    مرگ آسودن مسافر است، پایان همه‌ی جهدهایش. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۷۲۸)

     

     

     

    رویا نوعی متن‌ مقدس است و خیلی از متون مقدس چیزی جز رویا نیستند. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۷۳۷)

     

     

     

    خنده لحظاتی حواس رعیت را از ترس پرت می‌کند. اما قانون با ترس اعمال می‌شود، با بیمی که نام راستینش خداترسی است. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۸۰۱)

     

     

    ماموریت کسانی که به بشر عشق می‌ورزند خندان مردم با حقیقت است، واداشتن حقیقت به خنده، چون یگانه حقیقت، آموختن نحوه‌ی رهایی از تعصب دیوانه‌وار به حقیقت است. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۸۲۸)

     

     

    نشانه تنها چیزی است که انسان برای جهت‌یابی در دنیا در اختیار دارد. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۸۲۹)

     

     

    پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان آنک نام گل اومبرتو اکو

     

    بررسی مفهوم عشق در آرمان شهر احمد شاملو

    شعر تنهایی ماه فروغ فرخزاد

    اسطوره در شعر احمد شاملو

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *