پرنده ای که صدایی به صافی شب داشت - از موج تا اوج

پرنده ای که صدایی به صافی شب داشت – از موج تا اوج

  • پرنده ای که صدایی به صافی شب داشت – از موج تا اوج

     

    پرنده ای که صدایی به صافی شب داشت
    شب صدا را در بیشه ها رها می کرد
    مرا ز روزنه ی برگ ها صدا می کرد
    پلی گشوده شد از لابلای چند درخت
    به پیشواز قدم های سست من آمد
    مرا به راز روان بودن آشنا میکرد
    چراغ را به سرانگشت شاخه ای بستم
    رهنه تر شدم از ماهی طلایی ماه
    که در دهانه ی تاریک پل ، شنا می کرد
    تن برهنه ی من روح آب را دریافت
    میان موج و دل من دریچه ای واشد
    ریچه ای که مرا از زمین جدا می کرد
    پرنده ای که صدایی به گرمی تب داشت
    تب صدا را در خون من رها می کرد
    مرا ز روزنه ی ابرها صدا می کرد

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    پرنده ای که صدایی به صافی شب داشت

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «پرنده ای که صدایی به صافی شب داشت شب صدا را در بیشه ها رها می کرد مرا ز روزنه ی برگ ها صدا می کرد پلی گشوده شد از لابلای چند درخت به پیشواز قدم های سست من آمد مرا به راز روان بودن آشنا میکرد» آیا با این سطر ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعرر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «میان موج و دل من دریچه ای واشد ریچه ای که مرا از زمین جدا می کرد پرنده ای که صدایی به گرمی تب داشت تب صدا را در خون من رها می کرد مرا ز روزنه ی ابرها صدا می کرد» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای از موج تا اوج

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر از موج تا اوج نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *