ساعتی از نیمه شب گذشت و سیاهی - محبوس

ساعتی از نیمه شب گذشت و سیاهی – محبوس

  • ساعتی از نیمه شب گذشت و سیاهی – محبوس

     

    ساعتی از نیمه شب گذشت و سیاهی
    چهره بر آن میله های پنجره مالید

    باد شب از زیر طاق سبز درختان
    سینه کشان در رسید و غمزده نالید

    سایه ی کمرنگی از سپیدی مهتاب
    روشنی افکند بر قیافه ی محبوس

    چین و شکن های چهره اش همه جان یافت
    چون رگه ی سنگ زیر پرتو فانوس

    در پی هم ضربه های ساعت زندان
    زنجرگان را ز خواب ناز برانگیخت

    چشمه ی آوازشان ز حنجره جوشید
    نغمه ی آنها به بانگ باد درآمیخت

    در دل زندان سرد ، وحشت و سرما
    چرخ زنان در سکوت و واهمه می گشت

    ظلمت شب با درنگ دوزخی خویش
    همهمه می کشت و بین همهمه می گشت

    در دل دیوار نم کشیده ی زندان
    جانوران را هزار گونه صدا بود

    وز بن سوراخ های گمشده ی سقف
    غلغله ای پخش در سکوت فضا بود

    رشته طنابی ز نور غمزده ی ماه
    روزنه را می گشود و سر زده می تافت

    در بن سرداب می گرفت به میخی
    ماه ، بدیناسان کلاف واشده می بافت

    چهره ی محبوس زیر پرتو مهتاب
    آبله گون و پریده رنگ و کسل بود

    عرصه ی پیشانی اش فشرده و کوتاه
    چین جبینش نشان عقده ی دل بود

    در گره ی ابروان پهن و سیاهش
    راز نهانش نهفته بود و هویدا

    اشک فرو می چکیدش از بن مژگان
    آه برون می دویدش از دل شیدا

    قطره ی اشکی چو خشک و یخ زده می شد
    بر رخش آهسته می گشود نواری

    بر مس سیمای او که رنگ شفق داشت
    زنگ غم کنون فشانده بود غباری

    شانه ی یخ کرده و کرخ شده ی او
    خم شده بود از فشار پنجه ی سرما

    از تن او رفته بود طاقت فریاد
    در دل او مانده بود حسرت گرما

    همچو درختی که از نسیم بلرزد
    خسته و خاموش بود و در هیجان بود

    پیکر بیمار او ، نحیف و خمیده
    از پس پیراهنی دریده عیان بود

    موی پریشان او ز شیطنت باد
    یک نفس آرامش و قرار نمی دید

    از وزش باد شب که قهقهه می زد
    پیکر زارش به جز فشار نمی دید

    با همه اندیشه ها و با همه غم ها
    خواب به چشمان او چکید و فرورفت

    ز هر جگر سوز یأس در دل او ماند
    مرغ سبک بال هوش از سر او رفت

    باد ، دگرباره ناله کرد و سرانجام
    از تب و تاب اوفتاد و همهمه کم شد

    دیده ی محبوس ناگهان به هم آمد
    بی حرکت در کنار پنجره خم شد

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    ساعتی از نیمه شب گذشت و سیاهی

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ساعتی از نیمه شب گذشت و سیاهی چهره بر آن میله های پنجره مالید باد شب از زیر طاق سبز درختان سینه کشان در رسید و غمزده نالید» آیا با این سطر ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعرر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «باد ، دگرباره ناله کرد و سرانجام از تب و تاب اوفتاد و همهمه کم شد دیده ی محبوس ناگهان به هم آمد بی حرکت در کنار پنجره خم شد» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای محبوس

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر محبوس نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *