هیس- امیر خوشاوی
حسِ تجاوزشدگی و درد، جلویِ چشمِ دوربینِ گستاخ
عینِ «آخرین تانگو در پاریس»، «اشنایدر»، «براندو»، کره، سوراخ!
.
حسِ فشارْ رویِ یهدختر که، بیپرده میگه چی شد و کی بود!
آبِ گلآلود شدهی «Me Too»، صداش و گم میکنه تو مِهدود
.
حسِ یهآدم که شده سیبلِ، رمیِ جمراتْ عینهو شیطون
بینِ یهمشت حاجیهی کذاب، تهمت و افترا وُ سنگبارون
.
بیحس، مثِ پیکرِ «رومینا»، تو بسترِ یهخوابِ زجرآور
داسِ تعصب، شامِ بیفردا، عینِ مسیحایِ دمِ آخر
.
حسِ مخوفِ یهاسارت تو، دامِ هیولاییِ «تد باندی»
کابوسِ یهبیهوشیِ بودار، تو دامِ «کیوانِ اماموردی»!
.
یهحسِ سنگین مثِ تندادن، به زجرِ همخوابهگی با تهدید
فیلمِ گرو، حقالسکوتِ سکس، باید به این نرینهگی شاشید
.
احساسِ شرم از بودن و موندن، تو این جهانِ با فجایع اُخت
هیس! حسِ افتاده بهجونِ من، شعرِ برهنه اعتراضِ لخت
- گیسوبُران - آوریل 4, 2023
- برای سینما لاله - آوریل 4, 2023
- بر اساسِ یک داستانِ واقعی - آوریل 3, 2023