هوو
در رخ آیینه ی دل.روی تورا مینگرم
هجرتو داغی به تنم،کاسه ی خونی جگرم
.
گر که به دیدار تو من،در قفسی همچو تنم
باهمه بی تابی خود،شوق تو دارم به سرم
.
بال و پرم گر برسد جان تو سوگند مرا
صور رهایی بدمد، سمت تو آید گذرم
.
جزتو به باغی نروم،خاطی و یاغی نشوم
گر غل و زنجیر کنند.باز به سویت بپرم
.
غیر تو را قید زدم،نام تو لبیک زدم
هرسر کافر صنمی میشکنم با تبرم
.
در رگ و آوند منی، هوو خداوند منی
غیردعا،شعر و ثنا هیچ نباشد هنرم
.
میوه ی ممنوع چرا،گر هوسی بود مرا!
جز که به آغوش تو من،میل ندارد نظرم
.
خیره به در مانده و در حسرت دیدار تو ام
مرگ ،اگر میدهدم کاش بیاید خبرم
.
جامه به تن میدرم و جان به تسلیم کشم
تاکه سبک بار شوم،جامه ی تن نیز درم
.
نور اگر یارشود خانه پدیدار شود
روح چو بیدار شود هیچ نماند اثرم
.
عشق عروجم بدهد،اذن خروجم بدهد
کاش که در باز کنی،پشت درم پشت درم
- خط چشمان - سپتامبر 30, 2023
- کودتا - سپتامبر 30, 2023
- قمار عشقبازی - سپتامبر 30, 2023