معنی هائج

معنی هائج چیست؟

  • معنی هائج به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ  گادیج در گویش ها و لهجه ها.

     


    هائج در فرهنگ عمید

    جنبنده و جوشنده، جوشش و خشم، حیوان نری که برای ماده برانگیخته شده باشد.

     


    هائج در لغت نامه دهخدا

    هائج. [ ءِ ] ( ع ص ) گشن تیزشده به گشنی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گشن مایل به گشنی. || شیر مست. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) باد خانه برانداز : و اگر در نواحی چین نکباء نکبتی هائج می گردد غبار غوغاء آن باز سر و ریش اهل کرمان می آورد. ( المضاف الی بدایع الازمان ص 38 ). || جوشش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فوران. ( اقرب الموارد ). || خشم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). غضب. ( اقرب الموارد ). یقال : هاج هائجه ؛ به هیجان آمد خشم و غضب آن و هداء هائجه ؛ آرام شد جوشش آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) : سلطان چون فحل هائج و بحر مائج دودسته شمشیر میزد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 286 ).

     


    پیشنهاد و نظر شما برای معنی واژه هائج

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    زن زندگی آزادی

    25 جمله معروف وقتی نیچه گریست اروین د یالوم – تکه کتاب

    22 جمله معروف نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اوریانا فالاچی – تکه کتاب

    55 جمله معروف کوری ژوزه ساراماگو – تکه کتاب

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *