معنی داجنه به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ داجنه در گویش ها و لهجه ها.
معنی داجنه
معنی : باران نیکو بارند ، بلا فصل.
داجنه در فرهنگ فارسی
باران نیکو بارند. بلا فصل.
داجنه در لغت نامه دهخدا
( داجنة ) داجنة. [ ج ِ ن َ ] ( ع ص ) تأنیث داجن. || باران نیکوبارنده بلافصل. ( منتهی الارب ). باران پیوسته. || گوسپند و کبوتر که اهلی باشد. کبوتر دست آموز. ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد و نظر شما برای معنی داجنه
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر پرنده ای در لوله تانک پوریا پلیکان
Latest posts by غزل حمیداوی (see all)
- 80 – نکیسا بر طریقی کان صنم خواست – غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین - جولای 17, 2023
- 79 – همان صاحب سخن پیر کهن سال – پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو - جولای 17, 2023
- 78 – شباهنگام کاهوی ختن گرد – بازگشتن خسرو از قصر شیرین - جولای 17, 2023