معنی داجنه

معنی داجنه

  • معنی داجنه به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ داجنه در گویش ها و لهجه ها.

     

    معنی داجنه

    معنی : باران نیکو بارند ، بلا فصل.


    داجنه در فرهنگ فارسی

    باران نیکو بارند. بلا فصل.


    داجنه در لغت نامه دهخدا

    ( داجنة ) داجنة. [ ج ِ ن َ ] ( ع ص ) تأنیث داجن. || باران نیکوبارنده بلافصل. ( منتهی الارب ). باران پیوسته. || گوسپند و کبوتر که اهلی باشد. کبوتر دست آموز. ( ناظم الاطباء ).


    پیشنهاد و نظر شما برای معنی داجنه

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر افسانه نیما یوشیج

    شعر مانلی نیما یوشیج

    نامه های احمد شاملو به آیدا

    شعر پرنده ای در لوله تانک پوریا پلیکان

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *