معنی خائم

معنی خائم

  • معنی خائم به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ خائم در گویش ها و لهجه.

     

    معنی خائم

    معنی: حیله گر، حیله باز و غدار، ترسان و جبان.


    خائم در لغت نامه دهخدا

    خائم. [ ءِ ] ( ع ص ) ( از: خ َی َم َ ) حیله گر. ( منتهی الارب ). حیله باز و غدار. ( ناظم الاطباء ). || ترسان و جبان. ( ناظم الاطباء ).


    پیشنهاد ونظر شما برای معنی خائم

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر اسیر فروغ فرخزاد

    شعر دلسرد سهراب سپهری

    شعر مانلی نیما یوشیج

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    m.mat
    Latest posts by m.mat (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *