معنی جائله

معنی جائله

  • معنی جائله به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جائله در گویش ها و لهجه.

     

    معنی جائله

     

    کاری که به ان مشغول هستند.


    معنی جائله در فرهنگ فارسی

     

    کاری که بدان اشتغال دارند.


    معنی جائله در لغت نامه دهخدا

     

    ( جائلة ) جائلة. [ ءِ ل َ ] ( ع اِ ) کاری که بدان اشتغال دارند: یقال اَجل جائلتک ؛ ای اقض الامر الذی انت فیه. ( منتهی الارب ).


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه جائله

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر مسافر سهراب سپهری

    شعر در دکان عدلتان معصومه شفیعی

    شعر آیریلیق بهزاد بیات فرد

    شعر پرنده ای در لوله ی تانک پوریا پلیکان

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *