شعر اسیر فروغ فرخزاد

تو را می خواهم و دانم که هرگز – اسیر

  • تو را می خواهم و دانم که هرگز – شعر اسیر فروغ فرخزاد

     

    تو را می خواهم و دانم که هرگز
    به کام دل در آغوشت نگیرم
    تویی آن آسمان صاف و روشن
    من این کنج قفس ، مرغی اسیرم

    ز پشت میله های سرد تیره
    نگاه حسرتم حیران به رویت
    در این فکرم که دستی پیش آید
    و من ناگه گشایم پر به سویت

    در این فکرم که در یک لحظه غفلت
    از این زندان خامُش پر بگیرم
    به چشم مرد زندانبان بخندم
    کنارت زندگی از سر بگیرم

    در این فکرم من و دانم که هرگز
    مرا یارای رفتن زین قفس نیست
    اگر هم مرد زندانبان بخواهد
    دگر از بهر پروازم نفس نیست

    ز پشت میله ها هر صبح روشن
    نگاه کودکی خندد به رویم
    چو من سر می کنم آواز شادی
    لبش با بوسه می آید به سویم

    اگر ای آسمان ، خواهم که یک روز
    از این زندان خامُش پر بگیرم
    به چشم کودک گریان چه گویم
    ز من بگذر ، که من مرغی اسیرم

    من آن شمعم که با سوز دل خویش
    فروزان می کنم ویرانه ای را
    اگر خواهم که خاموشی گزینم
    پریشان می کنم کاشانه ای را

     

    پیشنهاد ویژه برای شما:

    گلچین اشعار عاشقانه فروغ فرخزاد

    اشعار سهراب سپهری

    شعر ای کاش آب بودم احمد شاملو

     

     

    به کام دل در آغوشت نگیرم

    شاید برای برخی مخاطبان سوال پیش آمده باشد که معنی کام یعنی چه؟ معنی واژه ی کام: ۱. خواستۀ دل؛ آرزو.
    ۲. [قدیمی] خواست؛ مقصود؛ اراده: ◻︎ بدو گفت خسرو که نام تو چیست / کجا رفت خواهی و کام تو چیست (فردوسی۲: ۵/۲۶۴۰).
    ۳. [قدیمی] لذت؛ خوشی؛ تنعم.
    ۴. [قدیمی] قدرت؛ توانایی: ◻︎ وزاوی است پیروزی و هم شکست / به‌نیک و به‌بد زو بُوَد کام و دست (فردوسی۲: ۲/۸۵۱).
    ۵. [قدیمی، مجاز] معشوق؛ محبوب.
    ۶. [قدیمی] هوای نفسانی.
    ۷. (اسم مصدر) [قدیمی، مجاز] هم‌آغوشی.
    ⟨ کام جستن: (مصدر متعدی) در طلب آرزو برآمدن؛ در تحصیل کام و مراد کوشیدن.
    ⟨ کام راندن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] به عیش و عشرت زندگی کردن؛ خوش‌گذراندن.
    ⟨ کام گرفتن: (مصدر لازم) [مجاز] به وصال کسی رسیدن و با او هم‌آغوشی کردن.
    ⟨ کام کشیدن: (مصدر لازم) به مراد و مقصود و آرزوی خود رسیدن؛ کامیاب شدن.
    ⟨ کام و کر: [قدیمی] =⟨ کام و گر: ◻︎ کار بی‌علم کام‌وکر ندهد / تخم بی‌مغز بس ثمر ندهد (سنائی۱: ۳۲۱ حاشیه).
    ⟨ کام و گر: [قدیمی] مراد؛ مقصود؛ آرزو: ◻︎ دهر کو خوان زندگانی ساخت / خورد هر چاشنی که کام و گر است (خاقانی: ۶۷)

    نگاه حسرتم حیران به رویت

    شاید برای برخی مخاطبان سوال پیش آمده باشد که معنی حیران یعنی چه؟ معنی واژه ی حیران: سرگشته؛ سرگردان می شود.

    در این فکرم که در یک لحظه غفلت

    شاید برای برخی مخاطبان سوال پیش آمده باشد که معنی غفلت یعنی چه؟ معنی واژه ی غفلت: ۱. فراموش کردن؛ از یاد بردن.
    ۲. بی‌خبری.
    ۳. فراموش‌کاری؛ سهو و اهمال.
    ⟨ غفلت‌ داشتن: (مصدر لازم) بی‌توجه بودن.
    ⟨ غفلت‌ شدن: (مصدر لازم) بی‌توجهی شدن.
    ⟨ غفلت‌ کردن: (مصدر لازم) غفلت داشتن؛ غفلت ورزیدن؛ غافل شدن؛ غافل بودن.
    ⟨ غفلت‌ ورزیدن: (مصدر لازم) =⟨ غفلت کردن می شود.

     

    فروزان می کنم ویرانه ای را

    شاید برای برخی مخاطبان سوال پیش آمده باشد که معنی فروزان یعنی چه؟ معنی واژه ی فروزان: تابان؛ درخشان می شود.

    شاید برای برخی مخاطبان سوال پیش آمده باشد که معنی ویرانه یعنی چه؟ معنی واژه ی ویرانه: جای خراب و ویران می شود.

    اگر خواهم که خاموشی گزینم

    شاید برای برخی مخاطبان سوال پیش آمده باشد که معنی گزیدن یعنی چه؟ معنی واژه ی گزیدن: اختیار کردن، انتخاب کردن می شود.

    پریشان می کنم کاشانه ای را

    شاید برای برخی مخاطبان سوال پیش آمده باشد که معنی کاشانه یعنی چه؟ معنی واژه ی کاشانه: ١. خانه.
    ٢. خانۀ کوچک.
    ٣. خانۀ زمستانی.
    ٤. آشیانه؛ لانه می شود.

     

    در شعر بالا اگر واژه‌ای برایتان غریب آمد، کافی‌ست در قسمت جستجو بنویسید: معنی …

     

    بخش فرهنگ لغات و اصطلاحات

     

    مطالب بیشتر در:

    فروغ فرخزاد

     

    اشعار فروغ فرخزاد

     

    مجموعه شعر اسیر

     

    فروغ فرخزاد در اینستاگرام

     

    فروغ فرخزاد در تلگرام

     

    تو را می خواهم و دانم که هرگز

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «تو را می خواهم و دانم که هرگز به کام دل در آغوشت نگیرم تویی آن آسمان صاف و روشن من این کنج قفس ، مرغی اسیرم» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین فروغ فرخزاد که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای فروغ فرخزاد بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «من آن شمعم که با سوز دل خویش فروزان می کنم ویرانه ای را اگر خواهم که خاموشی گزینم پریشان می کنم کاشانه ای را» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر اسیر فروغ فرخزاد

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر اسیر فروغ فرخزاد بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

     

    من آن شمعم که با سوز دل خویش

    نام این شعر فروغ فرخزاد اسیر است اما در میان مردم به تو را می خواهم و دانم که هرگز، من آن شمعم که با سوز دل خویش، در این فکرم که در یک لحظه غفلت و ز پشت میله های سرد و تیره نیز معروف است.

     

    معنی شعر اسیر فروغ فرخزاد

    تفسیر و معنی خودتان را از این شعر فروغ بنویسید. از نگاه ما فروغ فرخزاد در این شعر عاشقی و حسرتِ نرسیدن را به زیبایی به نمایش گذاشته است. این شعر از جمله شعرهای سوزناک و آتشین این شاعر است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»