معنی خائل

معنی خائل

  • معنی خائل به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ خائل در گویش ها و لهجه.

     

    معنی خائل

    معنی: متکبر محتال، نگاهدارنده چیزی.


    خائل در لغت نامه دهخدا

    خائل. [ ءِ ] ( ع ص ) رجل خائل ؛ مرد متکبر محتال. ج ، خاله. || نگاهدارنده چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و هو خائل ُ مال. او نیک تعهدکننده مال است. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) در نزد بعضی خائل یکی از عطایای الهی از نعمتها و بندگان و کنیزان و مانند آنهاست. ( از منتهی الارب ). || واحد خیل بدان جهت که بکبرو سرکشی در رفتار می آید و یا واحد آن نیامده است. ( از منتهی الارب ). || شبان. ( منتهی الارب ).


    پیشنهاد ونظر شما برای معنی خائل

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر اسیر فروغ فرخزاد

    شعر دلسرد سهراب سپهری

    شعر مانلی نیما یوشیج

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    m.mat
    Latest posts by m.mat (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *