معنی جار ذی القربی به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جار ذی القربی در گویش ها و لهجه.
معنی جار ذی القربی
همسایه خانه که با خانه تو پیوسته.
معنی جار ذی القربی در فرهنگ فارسی
همسایه خانه که با خانه تو پیوسته است.
معنی جار ذی القربی در لغت نامه دهخدا
جار ذی القربی. [ رِ ذِل ْ ق ُ با ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) همسایه خانه ای که با خانه تو پیوسته است. همسایه خویشست. ( مهذب الاسماء ).
پیشنهاد و نظر شما برای واژه جار ذی القربی
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی
Latest posts by sahar (see all)
- جرس کاروان – از زندگانیم گله دارد جوانیم - فوریه 11, 2023
- ترانه جاودان – ای شاخ گل که در پی گلچین دوانیم - فوریه 11, 2023
- وحشی شکار – تا کی در انتظار گذاری به زاریم - فوریه 11, 2023