معنی جار زدن

معنی جار زدن

  • معنی جار زدن به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جار زدن در گویش ها و لهجه.

     

    معنی جار زدن

     

    اعلان کردن.


    معنی جار زدن در فرهنگ فارسی

     

    ( مصدر ) به آواز بلند درکویها و برزنها امری را به اطلاع عموم رسانیدن ندا در دادن .


    معنی جار زدن در لغت نامه دهخدا

     

    جار زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) منادی کردن. درکویها و برزنها به آواز بلند امری را به اطلاع همگان رسانیدن. منادی دردادن. خبر کردن مردم را، لهذا بعضی از مردم فوج نادرشاه را جارچی میگفتند و کار ایشان همی بود که لشکر را از آنچه شاه میفرمود خبر میکردند و اغلب که لفظ ترکی است… ( آنندراج ) :
    بفرمود تا جارچی هر طرف
    زند جار لیکن به آواز دف
    بحکم نواخیزی شهریار
    بر آهنگ زد جارچی بردیار.
    ملاطغرا.
    آمد بهار و گل در گلزار می زند
    مرغ چمن برخصت می جار می زند.
    شانی تکلو.
    دلا ز سوز جگر اینقدر فغان از چیست
    که گفته بر بد همسایه جار باید زد.
    محسن تأثیر ( از آنندراج ).


    معنی جار زدن در فرهنگ معین

     

    (زَ دَ ) (مص ل . ) خبری را با صدای بلند در کوچه و خیابان به اطلاع مردم رساندن .


    مترادف ها

     

    proclaim (فعل)
    اعلان کردن، جار زدن، قبلا اعلام کردن، علنا اظهار داشتن
    blare (فعل)
    صدا کردن، جار زدن، با فریاد گفتن
    blaze (فعل)
    جار زدن، با تصویر نشان دادن


    فارسی به عربی

     

    بریق ، حریق.


    فارسی به انگلیسی

     

    announce, blaze, blazon, call, cry, fulminate, howl, proclaim, shout


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه جار زدن

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر نابکاران

    شعر دو وینجک

    سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی

    شعر جوشان از خشم احمد شاملو

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *