معنی جادیه

معنی جادیه

  • معنی جادیه به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جادیه در گویش ها و لهجه.

     

    معنی جادیه

     

    نام روستا.


    معنی جادیه در واژه نامه بختیاریکا

     

    ( جا دِیَه ) جای دیدن؛ مگسک تفنگ.


    معنی جادیه در لغت نامه دهخدا

     

    ( جادیة ) جادیة. [ ی َ ] ( اِخ ) نام قریه ای است از توابع بلقا در زمین شام. ( مراصد الاطلاع ) ( معجم البلدان ). و زعفران در آنجا روید. و جادی بمعنای زعفران نسبت بدو دارد. ( مهذب الاسماء ).
    جادیه. [ ی َ ] ( اِخ ) نام یکی از دوازده سبط یعقوب. رجوع به جاد شود.


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه جادیه

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر نابکاران

    شعر دو وینجک

    سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی

    شعر جوشان از خشم احمد شاملو

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *