کیست-آن-لعبت-خندان-که-پری-وار-برفت

کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت – 137

  • دانلود دکلمه صوتی شعر کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت سعدی – غزل 137 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. که قرار از دل دیوانه به یک بار برفت. باد بوی گل رویش به گلستان آورد.

     

    شعر کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت – غزل 137 – سعدی

     

    کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت

    که قرار از دل دیوانه به یک بار برفت

     

    باد بوی گل رویش به گلستان آورد

    آب گلزار بشد رونق عطار برفت

     

    صورت یوسف نادیده صفت می‌کردیم

    چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت

     

    بعد از این عیب و ملامت نکنم مستان را

    که مرا در حق این طایفه انکار برفت

     

    در سرم بود که هرگز ندهم دل به خیال

    به سرت کز سر من آن همه پندار برفت

     

    آخر این مور میان بسته افتان خیزان

    چه خطا داشت که سرکوفته چون مار برفت

     

    به خرابات چه حاجت که یکی مست شود

    که به دیدار تو عقل از سر هشیار برفت

     

    به نماز آمده محراب دو ابروی تو دید

    دلش از دست ببردند و به زنار برفت

     

    پیش تو مردن از آن به که پس از من گویند

    نه به صدق آمده بود این که به آزار برفت

     

    تو نه مرد گل بستان امیدی سعدی

    که به پهلو نتوانی به سر خار برفت

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

     

    کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت سعدی است. این قطعه‌ها توسط  محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    برخیز ساقیا بده آن جام خسروی

    ای کمان‌ابرو به عاشق کن ترحم گاه گاهی _ 99

    دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور

    شعر مرا دوست بدار اندکی ولی طولانی کریستوفر مارلو

     

    معنی کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت

    کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت که قرار از دل دیوانه به یک بار برفت

    آن معشوق زیبا و خندان کیست که مثل پری از نظر غایب شد و با رفتن او قرار و آرام یکباره از دل دیوانه سلب گردید ؟

    [ لعبت = در لغت به معنی عروسک و پیکر نگاشته / پری = جنّ مؤنّث که موجودی است از عالَم غیر مرئی که با جمال خود انسان را می فریبد / پری وار = مانند پری زیبا که در اینجا شتابان رفتن یار مراد است / قرار = آسایش و آرامش ]

     

    معنی باد بوی گل رویش به گلستان آورد

    باد بوی گل رویش به گلستان آورد آب گلزار بشد رونق عطار برفت

    باد بویی از چهرۀ گلگون او به گلستان آورد و بر اثر بوی خوشش آبروی گلزار بر باد شد و عطر فروشی از رونق افتاد .

    [ باد = باد صبا / آب = آبرو ، ارزش و اعتبار / عطّار = عطر فروش ]

     

    معنی صورت یوسف نادیده صفت می‌کردیم

    صورت یوسف نادیده صفت می‌کردیم چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت

    ما صورت زیبای یوسفِ ندیده را توصیف می کردیم امّا هنگامی که آن را دیدیم ، دیگر سخن توانایی توصیف آن را از دست دادیم .

    [ صفت کردن = وصف کردن / از کار رفتن = کنایه از درمانده و از کار افتادن ]

     

    معنی بعد از این عیب و ملامت نکنم مستان را

    بعد از این عیب و ملامت نکنم مستان را که مرا در حق این طایفه انکار برفت

    از این پس بر مستان خرده نمی گیرم و آنان را ملامت نمی کنم ، زیرا انکار من در حق ایشان از بین رفت و دیگر منکر آنان نیستم .

    [ ملامت = عتاب و سرزنش / انکار = ردّ و عدم قبول ، ایراد / طایفه = گروه ]

     

    معنی در سرم بود که هرگز ندهم دل به خیال

    در سرم بود که هرگز ندهم دل به خیال به سرت کز سر من آن همه پندار برفت

    در این اندیشه بودم که هرگز به خیال دل نبازم و اسیر آن نگردم . به سرت سوگند می خورم که آن اندیشه ها از سرم رفت و به خیال دل سپردم .

    [ خیال = وهم و گمان ، تصویر چیزی در ذهن هنگامی که در پیش چشم نباشد ، تصویر معشوق / سَرت = سوگند به سر تو / در سر بودن = کنایه از قصد و اندیشه داشتن ]

     

    معنی آخر این مور میان بسته افتان خیزان

    آخر این مور میان بسته افتان خیزان چه خطا داشت که سرکوفته چون مار برفت

    آخر این عاشق که مثل مور میان بسته و در راه طلب می کوشید ، چرا باید مثل مار سرش به سنگ جفا کوفته شود ؟

    [ افتان خیزان = افتادن و خواستن ، رفتن کسی که توانایی راه رفتن ندارد ولی تلاش می کند که که به مقصد و مقصود برسد . به همین سبب پیوسته می افتد و برمی خیزد ، کنایه از آهسته و آرام / سر کوفته چو مار = مانند مار سرکوفته و نابود گشته ]

     

    معنی به خرابات چه حاجت که یکی مست شود

    به خرابات چه حاجت که یکی مست شود که به دیدار تو عقل از سر هشیار برفت

    برای اینکه کسی مست شود نیازی به خرابات نیست ، زیرا با دیدن تو عقل از سر هشیار می رود .

    [ خرابات = در لغت به معنی میخانه و فاحشه خانه و قمارخانه است . و در اصطلاح صوفیه عبارت است از خراب شدن صفاتِ بشریه و فانی شدن وجودِ جسمانی / عقل از سر رفتن = هوش و حواس از دست دادن ، مبهوت ماندن ]

     

    معنی به نماز آمده محراب دو ابروی تو دید

    به نماز آمده محراب دو ابروی تو دید دلش از دست ببردند و به زنار برفت

    کسی که به نماز ایستاده بود ابروان محراب گونۀ تو را به یاد بیاورد و دل از کف داد ، نماز فرو گذاشت و زنّار عشق بر بست .

    [ به نماز آمده = کسی که به نماز ایستاده باشد ، کنایه از پارسا / محراب = جایی در مسجد که امام در آنجا نماز می گزارد ، قبله / دل از دست بردن = کنایه از عاشق و شیفته کردن ]

    زنّار = کمربندی بوده که ذمّیان مسیحی در مشرق زمین به امر مسلمانان مجبور بودند که داشته باشند تا بدین وسیله از مسلمانان ممتاز گردند . چنانکه یهود مجبور بودند بر شانۀ خود تکه پارچۀ زردی به نام عسلی بدوزند . در ادبیات صوفیانه زنّار رمز کفر و بت پرستی است . چنانکه خرقه نشان زهد و ایمان است .

     

    معنی پیش تو مردن از آن به که پس از من گویند

    پیش تو مردن از آن به که پس از من گویند نه به صدق آمده بود این که به آزار برفت

    برای من مردن در برابر تو بهتر از آن است که بعد از مرگم بگویند این که با اندکی رنجش معشوق را ترک گفت ، در عشق صادق نبود .

    [ صدق = راستی و درستی ]

     

    معنی تو نه مرد گل بستان امیدی سعدی

    تو نه مرد گل بستان امیدی سعدی که به پهلو نتوانی به سر خار برفت

    ای سعدی ، تو که نمی توانی خار را تحمّل نمایی و با پهلُوها بر آن بخوابی ، مرد به دست آوردن گلی از گلزار امید او نیستی .

    [ مرد چیزی یا کسی بودن = حریف چیزی یا کسی بودن و از عهدۀ آن بیرون آمدن ]

     

     

    معنی غزل کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت سعدی چیست؟

    آن معشوق زیبا و خندان کیست که مثل پری از نظر غایب شد و با رفتن او قرار و آرام یکباره از دل دیوانه سلب گردید ؟

    [ لعبت = در لغت به معنی عروسک و پیکر نگاشته / پری = جنّ مؤنّث که موجودی است از عالَم غیر مرئی که با جمال خود انسان را می فریبد / پری وار = مانند پری زیبا که در اینجا شتابان رفتن یار مراد است / قرار = آسایش و آرامش ]

     

     

    شعر کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *