شعر کودکانه بابا اومد به خونه
« بابا اومد به خونه »
بابا اومد به خونه
دستش یه کیسه نونه
مامان غذا رو چیده
سفره جدید خریده
چه سفره قشنگی
پر از گلای رنگی
نون رو گذاشت تو سفره
ناهار به وقت ظهره
منم دستامو شستم
کنار سفره نشستم
مامان تا منو دید خندید
یه بوس از رو لپ من چید
منم دستشو بوسیدم
اون رو بغل کشیدم
کنار سفره نشستیم
منتظر بابا هستیم
بابا هم اومد پیشمون
تا بخوریم با هم غذامون
پیش از شروع غذا
گفتم من شکر خدا
برای نعمت های فراوان
ممنونم ازت خدا جون
خدا مهربون و عزیزه
هر روز به ما نعمت میده
ما هم دعا میکنیم
شکر خدا میکنیم
شاعر : رزیتا دغلاوی نژاد
Latest posts by رزیتا دغلاوی نژاد (see all)
- بی بی جون و فرشته کوچولوی مهربون - سپتامبر 11, 2023
- دست هایی که عجیب بوی عروسک میداد - سپتامبر 11, 2023
- « بابا جونم باغبونه » - سپتامبر 11, 2023