بی بی جون و فرشته کوچولوی مهربون

بی بی جون و فرشته کوچولوی مهربون

  • بی بی جون و فرشته کوچولوی مهربون

     

    دختر بچه ای بانام فرشته در حال لی لی بازی و شعرخوانی وارد صحنه می شود

    فرشته جون من هستم

    دختری خوب و دانا

    خوشگل و دوست داشتنی

    دختری شیطون بلا

    دنیا رو دوست دارم من

    با همه خوبی هاش

    دنیای ما بچه ها

    شیرینه با بازی هاش

    بی بی واردصحنه میشود درحال آب دادن به گلها وشعرخوانی:

    یک گل ده گل صدها گل

    اینجا گل و آنجا گل( اشاره به بچه ها)

    گلهای یاسو زنبق

    سوسن نازو سنبل

    این همه گلهای ناز

    میون شهر شیراز

    صدای آواز خواندن فرشته می اید

    بی بی: با این صدای زیبا

    کی میخونه باز آواز

    باز که صدای فرشته وروجک داره میاد.

    فرشته:

    دوستت دارم بی بی جون

    قد هزارتا پولک

    چرا به من میگفتی

    فرشته وروجک؟

    من فقط مهربونم

    ولی الان بیمارم

    حوصله هیچی جز

    گوشی بازی ندارم

    بی بی: اخه گوشی بازی هم شد کار؟این کاراخروعاقبت نداره ها بهت گفته باشم ببینم الان چرا اخ و اوخ راه انداختی چته چی شده؟

    فرشته: آخ. برس به داد بی جون

    چشام چه دردی داره

    گاهی فقط میسوزه

    گاهی فقط میخاره

    بی بی جون: دردت به جونم فرشته چی شده؟ ننه چرا چشمات درد اومده؟ نکنه بخاطر این گوشیه؟

    فرشته: هیچی بی بی من فقط چند روزه همش نشستم از تنهایی با این گوشی بازی می کنم. اخه حوصلم سررفته. بی بی: بااین همه بازی های خوب که میتونی تو خونه وتو حیاط بازی کنی دیگه چرا حوصلت سرمیره ننه؟

    فرشته: حالا نمیدونم چرا چشام درد اومده از هیچی خبر ندارم.فرشته درحال گریه کردن:

    بی بی:ددردت به جونم ازبس که به این گوشی نگاه کردی به چشمات فشاراومده. باید بذاریش کنار تاچشمات خوب بشه

    دوستمه گوشی همراه

    به جز گوشی دوستی رو

    با هیچ کسی نمی خوام

    بی بی گوشی را از فرشته می گیرد جلوی عینکش می‌گیرد و با چشمان از حدقه درآمده میگوید:

    این گوشی که نمیشه

    یه دوست خوب و همراه

    نمیشه یاد بگیری

    هر چیزی رو از هر جا

    فرشته:

    تو فضای مجازی

    من دوست دارم هزارتا

    تو این یه جعبه کوچک

    هستن همیشه همراه

    بی بی:

    فرشته جون

    عزیزم

    این گوشی داره ضرر

    واسه سلامتیت هست

    وسیله ای پر خطر

    از صبح تا شب یه گوشه

    تو تنهایی میشینی

    با چشمای خوشگلت

    این صفحه رو می میبینی

    این فضای مجازی

    که جای بچه ها نیست

    ضعیف میشه دو چشمات

    به خاطر رفتارات

    یه وقت میشی پشیمون

    از کارهای اشتبات

    فرشته: بی بی جون عزیزم

    چقدر شما باهوشی

    چه جوری میشه دور بشم

    از بازی های گوشی

    بی بی:

    اگر بدونی برات

    گوشی به جز خطر نیست

    این بازی های رنگی

    هیچ چیزی جز ضرر نیست

    قولت میدم که هیچ وقت

    گوشی رو دست نگیری

    الهی شاد بمونی

    مریض نشی نمیری

    فرشته:

    می خوام که قول بدم من

    با همه بچه‌ها

    اصلاً نریم سراغ

    گوشی مامان بابا

    باید با دوستامون ما

    با کلی اسباب بازی

    بازی کنیم همیشه

    مثل گلای نازی

    بی بی:

    آفرین. تو دختری باهوشی

    من میدونم که هیچ وقت

    دست نمیگیری گوشی

    نویسنده / شاعر: مریم زارعی

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    رزیتا دغلاوی نژاد
    Latest posts by رزیتا دغلاوی نژاد (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *