نماند درد و درمان هم نماند

نماند درد و درمان هم نماند

  • شعر نماند درد و درمان هم نماند _ ملک الشعرا بهار 

    این هم نماند

     

    نماند درد و درمان هم نماند

    نماند وصل و هجران هم نماند

     

    بهارا غم مخورکاندر زمانه

    نماند عیش و خذلان هم نماند

     

    به تهران در منال ازیاد استخر

    که رفت استخر وتهران هم نماند

     

    شود ایران بسی آباد و ویران

    همان آباد و وبران هم نماند

     

    نپاید چین و ژاپون هم نپاید

    نماند روس و آلمان هم نماند

     

    نماند انگلیسی خردمند

    همان هندوی نادان هم نماند

     

    بمیرد مرغ و ماهی هم بمیرد

    نماند وحش و انسان هم نماند

     

    اگرچه دیر ماند نام نیکو

    سرانجام ای پسر آن هم نماند

     

    بتوفد پردهٔ این نجم ساکن

    زمین گرد گردان هم نماند

     

    بر این افراشته سقف مرصع

    قنادیل فروزان هم نماند

     

    بجز یک‌ذات کاصل کاینات است

    صور و اسماء و اعیان هم نماند

     

    بد و خوب‌ جهان اندر زوال است

    پس‌ این‌ جنگ و جدال ما خیال ‌است

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    هر که دلارام دید از دلش آرام رفت – غزل 141

    53 – پری‌پیکر نگار پرنیان‌پوش – آغاز عشق فرهاد

    شه شبهه نمود درحق من _ حسب حال

    ای عاشقان ای عاشقان آمد گَهِ وَصل و لِقا – 34

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    نماند درد و درمان هم نماند

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «نماند درد و درمان هم نماند نماند وصل و هجران هم نماند بهارا غم مخورکاندر زمانه نماند عیش و خذلان هم نماند» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «بجز یک‌ذات کاصل کاینات است صور و اسماء و اعیان هم نماند بد و خوب‌ جهان اندر زوال است پس‌ این‌ جنگ و جدال ما خیال ‌است» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر این هم نماند ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر این هم نماند ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *