شعر من شما را به یاد دارم گلدانهای یاس را در بغل داشتید احمدرضا احمدی
من شما را به یاد دارم
گلدانهای یاس را
در بغل داشتید
از آن جاده خاکی
به طرف کوه میرفتید
میگفتید: در آن ارتفاع
کاخهایی
از برف و خاموشی است
من شما را به یاد دارم
در آن گرمای تابستان
سبد، سبد انگورها را
از آن جاده خاکی
به طرف کوه میبردید و میرفتید
میگفتید: در آن ارتفاع
کاخهایی
از گرما و آهن است
اما
شاعری در آن کاخها
مرده است
من شما را به یاد دارم
که سبدهای انگور را
بر زمین نهادید
رها کردید
گفتم: نه مرا طاقت مرگ شاعر است
نه مرا طاقت له شدن انگورها
نه مرا طاقت بردن گلدانهای یاس
شما دیگر از کوه بالا نرفتید
من شما را به یاد دارم
که دیگر خاموشی بود
زمزمههای گنگ و مرده
کنار سبد میوههایی
که فقط تا غروب عمر داشتند
من خیره در چشمان شما
زمزمه میکردم: کجاست انگور
یاس
کاخهای در برف
کاخهای در گرما
خاموش میشدم.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
25 جمله معروف ابله داستایوفسکی – تکه کتاب
شعر خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت حافظ _ غزل 16
جایگاه قالب های کلاسیک در اندیشه نوگرای نیما
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
مطالب بیشتر در:
بیوگرافی احمدرضا احمدیاشعار احمدرضا احمدی
مجموعه شعر عاشقی بود که صبحگاه دیر به مسافرخانه آمده بود
من شما را به یاد دارم گلدانهای یاس را
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «من شما را به یاد دارم گلدانهای یاس را در بغل داشتید از آن جاده خاکی به طرف کوه میرفتید میگفتید: در آن ارتفاع کاخهایی از برف و خاموشی است من شما را به یاد دارم در آن گرمای تابستان سبد، سبد انگورها را از آن جاده خاکی به طرف کوه میبردید و میرفتید» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین احمدرضا احمدی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای احمدرضا احمدی بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «زمزمههای گنگ و مرده کنار سبد میوههایی که فقط تا غروب عمر داشتند من خیره در چشمان شما زمزمه میکردم: کجاست انگور یاس کاخهای در برف کاخهای در گرما خاموش میشدم.» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر من شما را به یاد می آورم احمدرضا احمدی
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر من شما را به یاد می آورم احمدرضا احمدی بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023