شعر تا صبر من برای لبخند مجدد تو این جهد برف است احمدرضا احمدی
تا صبر من
برای لبخند مجدد تو
این جهد برف است
که آب میشود
پس یاد داریم
بر سر هر دیوار
خاشاک بود و اعلام تن تو بود.
این قطرات
آخر باران است
که در لیوان میریزد
و من در این پراکندگی بارانی
چهرهی خود را
بر شیشههای سرد
در این باران مدام
میسپارم.
تمام این نسل نیکبخت
در باران خفتهاند
و هنوز بوی اقاقیا
بر چهرهی من است
که صدا را دوست دارم
این باران
باران
باران آن روزها
که پنجره بسته بود
پردهی خیس و خنک
پنهان از روز و هفته و سال
در خندهی تو
خشک میشد
چقدر طعم این آب
که از باران
در چشم و در دهان من
میریزد
شباهت به روز من دارد
که باید خانهی ترا
در آفتاب پیدا کنم
من حل چهرهی ترا
نمیدانم
امّا
در این روز عادت
به روز دارم.
چشمانم باز است
دیوانگی میکنم
ترا
از دیوار که خاشاک دارد
ترا صدا میکنم
هوا گرم است
آتشها
در بهانههای خواب من
شعلهور میشود
من بیدار، مضطرب
ترا
برای گذشتهی جویبار
شرح میدهم.
راستی
دل من کو
زنبق را بسپارم
به آن زمین
که قدمهای مرا
از قدیم میشناخت.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
25 جمله معروف ابله داستایوفسکی – تکه کتاب
شعر خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت حافظ _ غزل 16
جایگاه قالب های کلاسیک در اندیشه نوگرای نیما
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
مطالب بیشتر در:
بیوگرافی احمدرضا احمدیاشعار احمدرضا احمدی
مجموعه شعر هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود
تا صبر من برای لبخند مجدد تو
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «تا صبر من برای لبخند مجدد تو این جهد برف است که آب میشود پس یاد داریم بر سر هر دیوار خاشاک بود و اعلام تن تو بود.» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین احمدرضا احمدی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای احمدرضا احمدی بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «ترا برای گذشتهی جویبار شرح میدهم. راستی دل من کو زنبق را بسپارم به آن زمین که قدمهای مرا از قدیم میشناخت.» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر تا صبر احمدرضا احمدی
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر تا صبر احمدرضا احمدی بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023