مانده‌ام در شکنج رنج و تعب

مانده‌ام در شکنج رنج و تعب – غضب شاه

  • شعر مانده‌ام در شکنج رنج و تعب – غضب شاه ملک الشعرا بهار 

     

    مانده‌ام در شکنج رنج و تعب

    زبن بلا وارهان مرا یارب

     

    دلم آمد درین خرابه به جان

    جانم آمد درین مغاک به لب

     

    شد چنان سخت زندگی که مدام

    شده‌ام از خدای مرگ طلب

     

    ای دریغا لباس علم و هنر

    ای دریغا متاع فضل و ادب

     

    که شد آوردگاه طنز و فسوس

    که شد آماجگاه رنج و تعب

     

    آه غبنا و اندها که گذشت

    عمر در راه مسلک و مذهب

     

    وای دردا و حسرتاکه نگشت

    زندگی صرف مطعم و مشرب

     

    غم فرزندگان و اهل و عیال

    روز عیشم سیه نمود چو شب

     

    با قناعت کجا توان دادن

    پاسخ پنج بچه مکتب

     

    بخت بدبین که با چنین حالی

    پادشا هم نموده است غضب

     

    من کیم‌، چیستم‌، تنی لاغر

    ناتوان تر ز تارهای قصب

     

    کیست گنجشک تا عقاب دلیر

    به تعصب بر او زند مخلب

     

    نه بلوچم من و نه کرد و نه ترک

    نه رئیس لرم نه شیخ عرب

     

    کیستم‌، شاعری قصیده‌ سرای

    چیستم‌؟ کاتبی بهار لقب

     

    چیست جرمم که اندرین زندان

    درد باید کشید و گرم و کرب

     

    به یکی تنگنای مانده درون

    چون به دیوار، در شده مثقب

     

    تنگنایی سه گام در سه به ‌دست

    خوابگاهی دو گام درد و وجب

     

    روز، محروم دیدن خورشید

    شام‌، ممنوع رؤیتِ کوکب

     

    از یکی روزنک همی بینم

    پاره‌ای ز آسمان به‌ روز و به‌ شب

     

    شب نه‌بینم همی از آن روزن

    جز سر تیر و جز دم عقرب

     

    تنگ سمجی چو خانهٔ خرگوش

    گنده جایی چو آغل ثعلب

     

    چون یکی خنب اوفتاده ستان

    همچو آهن بر او دری زخشب

     

    پس‌ پشتش ‌یکی عفن مبرز

    مرده ریک هزار دزد جلب

     

    دزد آزاد و اهل خانه به بند

    داوری کردنی است سخت‌ عجب

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    بگرفت شب ز چهرهٔ انجم نقاب‌ها

    9 جمله معروف سربازان سالامیس خاویر سرکاس – تکه کتاب

    دانلود آهنگ عاشقانه

    به سر بنهاد احمدشاه دیهیم کیانی را

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    مانده‌ام در شکنج رنج و تعب

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «مانده‌ام در شکنج رنج و تعب زبن بلا وارهان مرا یارب دلم آمد درین خرابه به جان جانم آمد درین مغاک به لب» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «پس‌ پشتش ‌یکی عفن مبرز مرده ریک هزار دزد جلب دزد آزاد و اهل خانه به بند داوری کردنی است سخت‌ عجب» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر غضب شاه ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر غضب شاه ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *